سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، پرده ای جلوگیر از آفتها است . [امام علی علیه السلام]
 
جمعه 96 مرداد 13 , ساعت 6:28 عصر

بیست دلیل در اثبات افسانه بودن کشتار یهودیان مدینه

افسانه کشتار یهودیان مدینه

میان پیامبر و بنی‌قریظه و دو طایفه دیگر یهود، پیمانی منعقد شده بود که براساس آن، تعهد کرده بودند که هرگز علیه پیامبر و یاران وی قدمی برندارند. با دست و زبان به آنان صدمه‌ای نرسانند، نیز اسلحه و مرکب در اختیار دشمنان حضرت قرار ندهند. اگر برخلاف این رفتار نمودند، پیامبر با آنان همانند دشمن رفتار نماید. یهود بنی‌قریظه، در جریان جنگ احزاب، شهر مدینه را دچار ناامنی کردند. برای ترساندن مسلمانان به خانه‌های آنان ریختند. اگر مراقبت پیامبر نبود و گروهی را برای استقرار امنیت در شهر، از لشکرگاه به داخل شهر اعزام نمی‌کرد، چه بسا نقشه شوم بنی قریظه عملی می‌شد . شهر به دست آنان سقوط می‌کرد. مجاهدان مسلمان را می‌کشتند و اموال شان را به غنیمت می‌گرفتند .زنان و اولاد آنان را اسیر می‌کردند (فروغ ابدیت، ج1، ص 466، جعفر سبحانی، ناشر : مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی سال چاپ 1370 ش)

أَلَمْ تَر إِلَى الَّذِینَ نَافَقُوا یَقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَکُمْ وَلَا نُطِیعُ فِیکُمْ أَحَدًا أَبَدًا وَإِن قُوتِلْتُمْ لَنَنصُرَنَّکُمْ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ (سوره حشر آیه 11)
آیا کسانى را که نفاق ورزیدند ، ندیدى ؟ که به برادران کافرشان از اهل کتاب می گویند : اگر شما را [ از خانه و دیارتان ] بیرون کردند ، ما هم قطعاً با شما بیرون می آییم ، و هرگز فرمان کسى را بر ضد شما اطاعت نمی کنیم ، و اگر با شما جنگیدند ، همانا شما را یارى می کنیم . و خدا گواهى می دهد که آنان دروغگویند .
*** مفسران برای آیه شریفه این چنین شأن نزول آورده اند:
تعدادی از منافقان مدینه به رهبری عبدالله ابن ابی و تعدادی از یارانش پیکی را به جانب یهود بنی نضیر فرستادند که شما در دژهای خود استوار باقی بمانید و ما با کمک قریش مکه (نبرد احزاب یا خندق) که قصد ضربه به اسلام دارند در مشاوره هستیم و با یاری شما یهودیان ، مسلمانان را شکست داده و یثرب را همانند قبل اداره خواهیم کرد ، سایر یهودیان یثرب و قبیله غطفان هم در این امر مشارکت دارند.
“حیی بن اخطب” رئیس قبیله بنی نضیر برای جلب حمایت “بنی قریظه” به سوی منزل “کعب بن اسد” راهی شد کعب در ابتدا از پذیرفتن ابن اخطب سر باز می زد و خود را از آتش فتنه ای که منافقین مدینه برافروخته بودند را دور می داشت ، ابن اخطب با زیرکی خاصی بر آستانه منزل کعب صدای خود را بلند نمود که ای کعب برای اینکه لقمه نانی از به من نرسد مرا دعوت به داخل نمی کنی؟!( زندگانی محمد (ص) جلد 2 ص 159)
حیی بن اخطب با حرارت بسیار نقشه خود را برای کعب بازگو نمود ، که من برای تو عزت همیشگی آورده ام و با سپاهیان بسیار به همراه قریش قصد نابودی محمد (ص) و پیروانش داریم؛ هم قسم شده ایم که تا محمد و پیروانش را نابود نکنیم از اینجا نرویم!
کعب بن اسد گفت : ابری بی آب برای من آورده ای که بارانش را در جای دیگری ریخته و فقط رعد و برقی پوچ در آن است! ای حیی ما را به حال خود واگذار ؛ ما جز نیکی و وفا از محمد (ص) چیزی ندیده ایم.
حیی بن اخطب ار برخورد سرد و مأیوسانه کعب نا امید نشد و بر عقیده خود پا فشاری نمود تا اینکه بنی قریظه با یک شرط پذیرفت که با بنی نضیر و منافقین هم سو شوند و پیمان نامه خود با مسلمین را نقض کنند.
شرطی که کعب بن اسد برای رئیس بنی نضیر آورد این بود که حیی بن اخطب هم در قلعه و دژ بنی قریظه باشد که اگر قریشیان نتوانستند با مسلمانان به نتیجه دلخواه برسند حیی بن اخطب در سرنوشتی که بنی قریظه دچار می شود شریک باشد.
” سلام” از بزرگان بنی نضیر به نزد رئیس قوم خود “حیی ابن اخطب” آمده و او را از این کار منع نمود لکن ابن اخطب در پاسخ گفت: ” ما جز دشمنی محمد [صلی الله علیه وآله] و پیکار با او به چیزی نمی اندیشیم”
حیی بن اخطب به مکه رفت و قریشیان را برای نبرد با مسلمانان تهییج نمود و آنها را از همراهی یهود مدینه با کفار مکه مطمئن ساخت.
اردوگاه قریش در یک سو و عهد شکنی یهودیان از سوی دیگر …
این کینه ای که حیی بن اخطب از اسلام داشت به این دلیل بود که مسلمانان زمانی که متوجه نقض پیمان بنی نضیر شدند و همچنین دریافتند که آنها قصد ترور رسول الله صلی الله علیه و آله داشتند قلعه بنی نضیر را محاصره نمودند و اهل قلعه با تسلیم شدن در برابر مسلمین به دلیل پیمان شکنی از مدینه رانده شدند که آیات ابتدائی سوره مبارکه حشر قضیه محاصره و جلای وطن بنی نضیر را بیان می فرماید:
هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِن دِیَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنتُمْ أَن یَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُم بِأَیْدِیهِمْ وَأَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ(سوره حشر آیه 2)
اوست که کافرانِ از اهل کتاب را در نخستین بیرون راندن دسته جمعى از خانه هایشان بیرون راند . [ شما اهل ایمان ] رفتنشان را گمان نمی بردید ، و خودشان پنداشتند که حصارها و دژهاى استوارشان در برابر خدا [ از تبعید و در به درى آنان ] جلوگیرى خواهد کرد ولى [ اراده کوبنده ] خدا از آنجا که گمان نمی کردند به سراغشان آمد و در دل هایشان رعب و ترس افکند به گونه اى که خانه هایشان را به دست خود و به دست مؤمنان ویران کردند . پس اى صاحبان بینش و بصیرت ! عبرت گیرید.
————————————
همانطور که میدانیم:
یهودیان، در طول تاریخ سعی کرده‌اند که مظلوم نمایی کنند . آمار کشته‌های خود را که توسط مخالفان به قتل رسیده‌اند، همچنین چگونگی کشته شدن آنان را به صورتی جلوه دهند که نشانگر مظلومیت و مقاومت آنان در راه عقیده و ایمان باشد! بر همین اساس درباره کشته شدگان یهود در جنگ جهانی دوم، آمار بسیار متفاوت و اغراق آمیز است. برخی شش میلیون، بعضی هشت میلیون و حتی نه میلیون تن آمده،‌ گروهی تعداد کشته‌ها را در اردوگاه «آشویتس» یک میلیون و 350 هزار تن نوشته‌اند! در اردوگاه‌های دیگر اختلاف نقل‌ها متجاوز از یک میلیون تن ذکر کرده‌اند. (مصطفی صادقی، پیامبر(ص) و یهود حجاز، ص 184-192، قم، بوستان کتاب، 1382 ش، چاپ اول.)
در باره کشتار یهودیان بنی قریظه به دست امام علی به نظر می رسد امام علی نیز از جمله کسانی بودند که حکم الهی را در باره یهودیان اجرا نموده اند. اما تاریک نمایی هایی که در این باره انجام شده با آنچه بیان شد قابل پذیرش نبوده و مورد تایید منابع نیست. زیرا واقدی می گوید کمتر مردی از یاران پیامبر بود که یکی دو نفر از آنان را نکشته باشد .اسید بن حضیر یکی دیگر از بزرگان اوس به پیامبر پیشنهاد کردتعدادی ازاسیران را به محله های اوس بفرسد تا همه در کشتن آنان شریک باشند .وپیامبر چنین کرد. (واقدی، المغازی، تحقیق: مادرسون جونز، دفتر تبلیغات اسلامی1414ق، ج1، ص514؛ سیره ابن هشام، بیروت دار المعرفه، ج2، ص48.)
نقد روایات ابن اسحاق و واقدی از سرانجام بنی‌قریظه به انتقاداتی می‌پردازد که بصورت تاریخی به گزارش‌های سیره‌های ابن اسحاق و واقدی از سرانجام قبیله بنی قریظه وارد شده‌ است. قدیمی ترین تألیفی که در دست است و بیشترین جزئیات حادثه بنی قریظه را در بردارد سیره ابن اسحاق است ،که مورخان بعدی در بیان رویدادهای متعددبر همین سیره ابن اسحاق تکیه کرده و منابع و اطلاعات را از آن اخذ کرده اند.

1- محمد بن اسحاق بن یسار بن خیار المدنی القرشی درسال 151، یعنی 145سال پس از واقعه بنی قریظه، از دنیا رفته است! این اصلا خودش نشون میده روایت مرسله معلوم نیست این وسط کی بوده اینو رسونده به این آقا که ایشونم بردارن تو کتابشون بنویسن!!! و تازه مورخان پس از او نیز، تنها گزارش او از واقعه را نقل کرده و به منابع مبهم او هیچ توجهی نکرده اند!البته برخی به عدم اقناع خود از این واقعه اشاره کرده اند، اما زحمت نقد و بررسی آن را به خود نداده اند.

—————————————————

2- ابن حجر عسقلانی این واقعه و گزارش های مربوط به آن را انکار می کند و از آن به “حکایات غریب”تعبیر می کند (تهذیب التهذیب:4/45).

—————————————————

3- معاصر!!! ابن اسحاق یعنی “ مالک بن انس” و همچنین“هشام بن عروه بن زبیر” هم ابن اسحاق را به دروغگویی متهم کرده  و او را به جهت نقل چنین روایاتی، دجَال ( آنکه راست و دروغ رابه هم می آمیزد) می شمارند . جو سنگینی علیه او در مدینه غالب بود طوری که مجبور به ترک شهر می شود و به نواحی بین النهرین ، کوفه ، بغداد و ری مهاجرت می نماید.

*** الف) مورخ مسلمان ابن حجر عسقلانی داستان بنی قریظه و داستان‌های مشابه را از اساس رد می‌کند و معتقد است که دلیل اینکه مالک ابن انس از هم‌عصران ابن اسحاق و بنیان گذار فقه مالکی، ابن اسحاق را «دروغگو» و «دجَال» می‌خواند، روش سیره نویسی و نقل اینگونه داستان‌ها از طرف او بود.
W. N. Arafat,New Light on the Story of Banu Qurayza and the Jews of Medina, Journal of the Royal Asiatic Society of Great Britain and Ireland (1976), pp. 100-107
ب) در قرن 14 هجری شمسی هم ولید نجیب عرفات، استاد دانشگاه لانکستر، و سید برکات احمد جزئیات این داستان را رد کرده‌اند.
Josef W. Meri, Medieval Islamic Civilization: An Encyclopedia, Routledge, p. 754.

ج‌) سید جعفر شهیدی، پژوهشگر ایرانی نیز تردیدهایی را مطرح کرده‌است.
دکتر سید جعفر شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام تا پایان امویان، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، صفحه 73

د‌) سیره‌ ابن اسحاق قدیمی ترین منبعی است که با جزئیات به شرح ماجرای بنی قریظه پرداخته‌است و تاریخنگاران بعدی عموماً برآن تکیه کرده و از آن اخذ کرده‌اند. اما بگفته ولید عرفات، ابن اسحاق حدود 145 سال پس از این واقعه‌ای که در مورد آن نوشته فوت شده‌است.
W. N. Arafat,New Light on the Story of Banu Qurayza and the Jews of Medina, Journal of the Royal Asiatic Society of Great Britain and Ireland (1976), pp. 100-107
ذ‌) برکات احمد زمان نگارش کتاب را 120 تا 130 سال پس از فوت محمد تخمین می‌زند.
Meir J. Kister, The Massacre of the Banu Qurayza: A Re-examination of a Tradition, Jerusalem Studies in Arabic and Islam 8 (1986):61-96

ر‌) بگفته ولید عرفات، مورخان و سیره نویسان استانداردهایی که محدثان در ارتباط با احادیث نبوی و امور فقهی رعایت می‌کردند، را رعایت نمی‌کردند و برخوردی بسیار سهل گیرانه تر داشتند. محدثان اصرار داشتند که تمام راویان ثقه باشند و از فرد پیش از خود بدون واسطه روایت کرده باشند. مالک ابن انس از همعصران ابن اسحاق و بنیان گذار فقه مالکی، با مقایسه معیارهایی که خود رعایت می‌کند با روش ابن اسحاق، او را «دروغگو» و «دجَال» و «کسی که روایاتش را از یهودیان می‌گیرد» تعبیر می‌کند. ابن حجر عسقلانی می‌گوید که مشکل مالک ابن انس با ابن اسحاق بخاطر گنجاندن داستانهای عجیبی مانند داستان بنی قریظه در سیره اش بود.
ز‌) سید برکات احمد معتقد است که ابن اسحاق صادق و راستگو بوده‌است، اما دیدگاه‌های او در مورد ارتباط محمد با یهودیان شدیداً تحت تأثیر واکنش او به نحوه زندگی یهودیان در دوران عباسی شده بود. بگفته احمد «هر مورخی تا حد زیادی بخشی از زمان خود است. او نمی‌تواند خود را از فضای عقایدی که در آن نفس می‌کشد جدا کند» و نگاه خودش از وضعیت معاصر را به دوران‌های قبل تصویر می‌کند
Harold Kasimow, Muhammad and the Jews: A Re-Examination, Journal of the American Academy of Religion, Vol. 50, No. 1. (Mar. , 1982), pp. 157-158.
س‌) بگفته سید برکات احمد، روال کاری ابن اسحاق این است که الگویی از اسناد معتبر را در سیره اش فراهم کند، اما زمانی که به ماجرای بنی قریظه می‌رسد، این الگو بنظر به هم می‌ریزد چون برای اکثر وقایع اصلی سندی ذکر نشده‌است. نام چندین گزارشگر معتبر مانند الزهری و قطاده به چشم می‌خورد ولی زمانی که دقیق نگاه کنیم می‌بینیم که آنها جزئیات را نقل کرده‌اند و نه وقایع اصلی را. احمد سپس به نقل قول از رابسون می‌پردازد که می‌گوید: «ابن اسحاق در روش جمع‌آوری اطلاعاتش کاملاً روشن عمل کرده‌است: او ادعا نمی‌کند که آنچه می‌گوید کاملاً معتبر است، و تلاش هم نمی‌کند که سلسله اسناد هر نقل قولی را به محمد برساند. بنابراین ما می‌توانیم متمایل به این باشیم که تنها جاهایی از سیره او را بپذیریم که مستقیماً به نقل قول از افراد معتبر کرده و هنگامی که سلسله اسناد متصل به هم فراهم می‌کند.
Barakat Ahmad, Muhammad and the Jews: A Re-examination, p. 13

ش‌) «[خدا] آن کسانی که از که اهل کتاب به ایشان (یعنی به قریش) کمک کردند را از قلعه هایشان بیرون کرد، و ترس در دلهایشان بیفکند، عده‌ای از ایشان را کشتید، و جمعی دیگر را اسیر کردید.» در این آیه هیچ اشاره‌ای به تعداد کشتگان در این واقعه وجود ندارد. در حالی که اگر این تعداد افراد به آن شکل کشته می‌شدند، حتماً می‌بایست اشاره‌ای واضح تر در قرآن به آن می‌شد، و سپس نتیجه‌ای از آن گرفته می‌شد. به گفته ولید، اشاره قرآن فقط به کسانی است که در جنگ شرکت داشته‌اند، و تنها در صورتی که رهبران گناهکار قبیله اعدام شده باشند، می‌توانیم انتظار اشاره‌ای خیلی مختصر از این حادثه در قرآن را داشته باشیم (آیه 26 سوره احزاب)

————————————————–

4- هیچ منبع یهودی ای این واقعه را ثبت نکرده‌ و این روایت فقط در منابع مسلمانان وجود دارهو بسیار غیرمحتمل است که در قرن دوم و سوم پس از اسلام – هنگامی که ابن اسحاق و ابن سعد مشغول جمع کردن منابعشان بودند – خاخام‌های مطلع گائونی و رهبران یهودی در بابل نتوانند روایت یهودی از وقایعی که تأثیر شگرفی بر زندگی یهودیان حجاز در زمان محمد (ص) داشت را کسب کنند، خصوصاً اینکه در بین یهودیان معمول است که داستان‌های بدبختی‌های خود را ثبت می‌کنند.

————————————————
5- در کتاب ساموئل اوسک درباره رنج‌های یهودیان که در قرن شانزدهم میلادی نوشته شده و در این زمینه کلاسیک بشمار می‌رود اشاره کرده که در آن هیچ اشاره‌ای به تبعید یا کشتار قبایل یهودی مدینه نیست. بگفته برکات بنظر می‌آید که اولین بار در سال 1833 میلادی این داستان وارد ادبیات تاریخنویسی یهودیان شده باشد.

————————————————
6- به روایت تاریخ مجازات یهودیان بنی‌قریظه، بر اساس حکم تورات انجام شد. سعد بن معاذ با بنی‌قریظه هم‌پیمان بود و بنی‌قریظه پذیرفتند به هر صورت که سعد داوری کند، بپذیرند. او داوری کرد مردان آنان که در توطئه شرکت داشتند، کشته شوند؛ زنان و کودکان اسیر گردند؛ اموال شان در اختیار مسلمانان قرار گیرد(ارشاد، ج1، ص 98 ـ 99، شیخ مفید، ترجمه رسولی محلاتی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه ) همچنین بزرگ آنها به نام “الیعازر” همانند کعب بن اسد در میان بنی قریظه پیشنهاد کرد که زنان و کودکان خود را بکشند تا بدون دغدغه به نبرد بپردازند!
حکم تورات درباره جنگ چنین است: «هنگامی که به قصد نبرد، آهنگ شهری نمودید، نخست آنان را به صلح دعوت نما، اگر آن ها از در جنگ وارد شدند، شهر را محاصره کن . چون بر شهر مسلط گشتی، همه مردان را از دم تیغ بگذران، ولی زن‌ها و کودکان و حیوانات و هر چه در شهر موجود است، همه را به عنوان غنیمت بردار»

پیش از بنی‌قریظه، پیامبر(ص) یهودیان بنی‌قینقاع و بنی‌النضیر را بخشید؛ اما آنان رفتند و کفار قریش را تحریک کردند، که جنگ بدر و احزاب را علیه مسلمانان راه انداختند:
مفاد پیمان نامه:



لیست کل یادداشت های این وبلاگ