سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بامدادان به جستجوی دانش برخیزید که سحرخیزی مایه برکت و کامیابی است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
جمعه 96 مرداد 13 , ساعت 6:27 عصر

 

مفاد پیمان نامه:
1. یهود بنی قریظه با رسول خدا(ص) پیمان بسته بودند که اگر بر ضد مصالح اسلام قیام کنند مسلمانان در کشتن آنان آزاد باشند و در عوض بتوانند در مدینه بدون هیچ گونه محدودیتی رفت و آمد داشته باشند ودر حقیقت نبذ اقتصادی مدینه را در دست گرفتند ؛ زیرا مسلمانان نمی توانستند به طور مستقیم با کفار در ارتباط باشند و یهود بنی قریظه در بسیاری مواقع نقش واسطه را ایفا می کردند .
2 . یهود بنی قریظه با خود فکر می کردند که بعد از حمله به مدینه عملی می شد ، تمامی مردان را اعدام کرده و زنان و کودکان به اسارت می گیرند و این عمل سعد دقیقا مطابق با طرحی بود که ایشان برای مسلمانان داشتند .
3 . در قوانین یهود و تورات چنین آمده است که : هنگامی که به قصد نبرد آهنگ شهری نمودی نخست ایشان را به صلح دعوت نما ؛ و اگر آن ها از در جنگ وارد شدند ، شهر را محاصره کن و وقتی بر شهر مسلط شدی مردان را از دم تیغ گذرانده و زنها و کودکان و حیوانات و هرچه در شهر موجود است را به غنیمت بگیر .
و در واقع او به همان قانون خود یهود دستور داده است

11- بگفته ابن اسحاق، پس از قضاوت سعد بن معاذ، محمد (ص) دستور حفر خندق در بازار مدینه برای گردن زدن مردان بنی قریظه را می‌دهد. حفر چنین خندق بزرگی در مرکز شهر کوچکی مثل مدینه محال است زیرا
الف) از نظر فیزیکی کار طاقت فرسایی است.
ب) خطری واضح برای بهداشت عمومی شهر ایجاد می‌کرده‌است
ج) با وجود خندق کنده شده برای جنگ چه نیازی به این کار؟
د) بنی قریظه چرا در محل زندگی خود کشته نشدند؟ و انتقال انها به داخل مدینه کار دشواری بوده طوری که فاصله بین مدینه و بنی قریظه حدود 6-7 ساعت پیاده‌روی بود (بگفته ابن اسحاق مسلمانان ظهر حرکت کرده و هنگام نماز عشا به بنی قریظه رسیدند) چرا محمد (ص) همه آنها را به مدینه آورد؟ بهتر نبود که اعدام یهودیان را خارج از قلعه شان انجام دهد؟
و) شمشیر حضرت علی (ع) و زبیر باید بارها کند و شکسته میشد.
ه) این ماجرا باید به صورت وافعه هولناک در اذهان می ماند.
ی) چرا حضرت علی (ع) بعدها به آن اشاره ای نکرد و در نهج البلاغه سخنی از آن نیست؟ و به این کار خود افتخار نمیکرد؟؟؟
ن) حضرت علی (ع) مردی رئوف و مهربان بود طوری که بعد از جنگ جمل بر مرده ها گریست چگونه ممکن است در یک روز 900 نفر را گردن زده باشد؟

—————————————————
7- سیره ابن اسحاق می‌نویسد که پس از اینکه سعد بن معاذ، از سران قبیله اوس، در مورد بنی قریظه قضاوتش را کرد محمد (ص) در حمایت از او گفت که عین حکم خدا را در مورد آنان بیان کرده‌است. اما منبعی که ابن اسحاق برای این بخش آورده یکی از نوادگان مستقیم خود سعد بن معاذ است ممکن است بازماندگان سعد بن معاذ در نسل‌های بعد در صدد تجلیل و بزرگداشت اجداد خود – و نه انتقال صادقانه وقایع – بوده‌اند.

—————————————————
8- ابن اسحاق نوشته که مردان بنی قریظه پیش از اعدام در خانه زنی از بنی نجار زندانی شدند. جاگرفتن صدها نفر در یک خانه چگونه ممکن است؟!!!

—————————————————
9- در صحیح بخاری یا مسلم اشاره‌ای به قضاوت سعد و یا تعداد افراد کشته و اسیر شده نیست.

————————————————–
10- قوانین تقسیم غنایمی که فقها با استفاده از منابع فقهی خود میزان غنیمت برای کسی که با اسب سواره در جنگ شرکت می‌کند را مشخص کرده‌اند. حکم فقهی آنها با آنچه ابن اسحاق از نحوه تقسیم غنایم نوشته در تضاد است. فقها از منابع معتبرتر استفاده کرده‌اند و تفاوت صحت آنچه ابن اسحاق نوشته را زیر سؤال می‌برد.

————————————————–
11- ابن اسحاق می‌نویسد که یهودیان بنی قریظه 25 شب محاصره شدند، اما ابن سعد آن را 15 روز ذکر می‌کند .

————————————————-
12- ممکن است بازماندگان یهودی داستان ماسادا را با داستان بنی قریظه آمیخته‌ باشند و سپس ابن اسحاق آنها را ضبط کرده‌است.
*** ماجرای ماسادا این است که انقلابیون یهود علیه رومیان قیام می‌کنند و این منجر به تخریب معبد آنان در سال 70 میلادی می‌شود. برخی از یهودیان سکاری به قلعه‌ای در ماسادا فرار می‌کنند. در سال 73 میلادی رومیان آنها را محاصره کرده و نهایتاً اغلب آنها کشته می‌شوند. برخی از آنان که از واقعه جان سالم به در برده بودند به جنوب گریختند. یکی از نظریات در مورد منشأ یهودیان یثرب این است که برخی از این یهودیان به یثرب آمدند و در آنجا ساکن شدند. آلفرد گیوم این نظریه را محتمل‌ترین نظریه موجود می‌داند.

————————————————–
13- کشتن تعداد زیادی به این سبک با عدل اسلامی و همچنین مبنای قرآنی مغایرت دارد. خداوند متعال در سوره انعام آیه 164 می فرماید : “وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى” ، و هیچ سنگین باری؛ بار گناه دیگری را بر نمی دارد” نمونه آن در تاریخ اعتراض ابوعمرو اوزاعی به حکم کوچ اهل کتاب توسط حاکم شام که وی گفت: که آشوب از سوی همه آن افراد نبوده‌است تا همه مجازات شوند، و حکم الهی آن است که گروه زیادی به خطای چند نفر مجازات نمی‌شوند. (کتاب الاموال ابوعبید القاسم بن سلام (متوفای 224 هجری)، از نخستین نویسندگان در باب فقه و سنن) )) اوزاع? در مورد فضائل عل? (ع) غ?ر از ا?ن ?ک روا?ت نقل نکرده است . و زهر?ن?ز تنها ?ک روا?ت نقل کرده است؛ ز?را آن دو از بن?ام?ه م?ترس?دند.  ((الجزر?، عز الد?ن بن ا?ث?ر أب? الحسنعل? بن محمد ( متوفا? 630هـ ) ، أسد الغابة ف? معرفةالصحابة ، ج 2 ، ص 28، تحق?ق عادل أحمد الرفاع?، ناشر :دار إح?اء التراث العرب? – ب?روت / لبنان، الطبعة : ا?ولى،1417 هـ – 1996 م))

————————————————–

14- داستان بنی قریظه با منطق قرآن در برخورد با اسرا مغایرت دارد. فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاء “یا منت گذاشته آزادشان کنید و یا از آنها فدیه بگیرید” (سوره مبارکه محمد آیه 4)

————————————————-
15- چه لزومی به قتل دسته جمعی بنی قریظه است در حالی که بزرگان و تند خویان یهودی در بنی نضیر و خیبر و فدک به دلیل پیمان شکنی خود با مسلمانا فقط به جلاء وطن محکوم شدند. ابو عبید بن سلام(الاموال ص 247) می گوید: زمانی که خیبر به دست مسلمانان فتح شد ، برخی گروه ها یا عشائری بودند که در دشمنی با رسول الله صلی الله علیه وآله افراط می کردند ؛ با این حال پیامبر فقط با این کلمات آنان را خطاب کرد که چیزی بیش از یک توبیخ کلامی نبود! ” ای خاندان ابو حقیق ؛ دشمنی تان را با خدا و رسولش می دانم اما این باعث نمی شود که بیش از آنچه با دوستانتان رفتار کردم با شما هم رفتار کنم …” که واقعه خیبر بعد از نبرد بنی قریظه بود .

————————————————
16- گزارش‌ها درباره تعداد کسانی که کشته شدند، بسیار متفاوت است. برخی تعداد آنان را چهل تن ذکر کرده و برخی بیش تر. ناهمگونی آمار، درستی گزارش‌ها را زیر سؤال می‌برد (مصطفی صادقی، پیامبر(ص) و یهود حجاز، ص 184-192، قم، بوستان کتاب، 1382 ش، چاپ اول.) کسانی که کشته شدند، جنگجویان و توطئه‌گران بنی‌قریظه بودند، نه افراد دیگر.

————————————————-

17- ادله دکتر شهیدی بر رد این رویداد :
قرینه‌های خارجیِ دکتر شهیدی برای این ادعابه نحو مختصر عبارت‌اند از:
الف . منابع تاریخی در باب چگونگی پایان کاربنی‌قریظه گزارش‌های مختلف و مضطربی دارند. چنان‌که در برخی منابع سعد، به عنوان حَکَم انتخاب می‌شوداما در برخی دیگر از منابع تنها با این حُکم مواقفت می‌کند و در برابر اعتراض اوسیان به این حُکم از آن دفاع می‌کند.هم‌چنین در باب کیفیت قتل بنی‌قریظه هم اختلافاتی وجود دارد.
ب . اگر تعداد مردان بالغ بنی‌قریظه، نهصد نفر باشد،این تعداد به تقریب نشانه‌ی چهار هزار انسان یا بیشتر است،اما «مگر در آن روزگار در مدینه و پیرامون آن چند هزار تن زندگی می‌کردند که تنها چهار هزار تن در آبادانی‌های بنی قریظه ساکن باشند؟»
ج . سیرت پیامبر در جنگ‌های پیش و پس از بنی‌قریظه بر عطوفت بوده است و همیشه بخشش را بر انتقام و کشتار مقدم می‌داشته است.
د . رفتار پیامبر از آغاز ورود به مدینه چنان بود که تمایل هر دو طرف را به یک اندازه رعایت می‌کرد، پس بعید به نظر می‌رسد که میان این دو گروه تبعیضی قائل شود و تقاضای عفو خزرجیان در حق یهودیان بنی نضیر را بپذیرد اما تقاضای عفو اوسیان در حق بنی‌قریظه را نپذیرد.
چنین کاری موجب فخر خزرجیان بر اوسیان می‌شد و آن‌ها می‌توانستند بر اوسیان فخر بفروشند که ما نزد پیامبر مقرب‌تریم زیرا پیامبر تقاضای عفو ما را پذیرفت اما تقاضای عفو شما را نپذیرفت.
هـ . پس از درگذشت پیامبر، کینه‌ی اوس (انصار) و خزرج (مهاجران) زنده شد و با روی کار آمدن معاویه،
تاریخ‌نویسان و شاعران بنا را بر تحقیر انصار و اهالی مدینه گذاردند و داستان جنگ‌های دوره‌ی پیامبر دستکاری شد و احتمالا داستان بنی‌قریظه را چنین جعل کردند تا بگویند پیامبر خزرجیان را محترم‌تر از اوسیان می‌دانست و رییس قبیله‌ی اوس، جانب هم‌پیمانان خود را نگرفت.
این خلاصه‌ی ادله‌ی دکتر شهیدی در مجعول دانستن سرنوشت قوم بنی‌قریظه است.

————————————————
18-اما در پاسخ به ادعاهایی در مورد اسیر نبودن یهودیان:
در اسلام اسیران عادی را اعدام نمی کنند اما کسانی که از سران دشمن به حساب می آیند یا اگر آزاد شوند از دشمنی و جنگ دست بر نمی دارند ، حاکم اسلامی می تواند آنان را به قتل برساند. یهودیان بنی قریظه که کشته شدند، جزو همین گروه بودند.
با توجه به مطالب بیان شده، آنان اسیران جنگی به معنای خاص آن نبودند، بلکه در واقع پیمان شکنانی بودند که از داخل به اسلام ضربه وارد کردند. حکم جاسوس را داشتند و جاسوس غیر از اسیر جنگی است.

————————————————-
19- و همینطور در پاسخ به این استدلالات شخصی به اسم کیستر مثلا اومده جواب بده امام کافیه ریشه رو بزنیم شاخه خودبخود خشک میشه!!! نقطه قوت کیستر روایت این اسحاق و سیره اونه که بیاین باهم فقط یه تعداد از راویان این داستان رو باهم بررسی کنیم:
ایشون علاوه بر اینکه قوانین محدثان (تاریخ نگاران) را رعایت نکردن، تمام راویان ثقه (مورد اعتماد) نیستند اینکه باید از فرد پیش از خود بدون واسطه روایت کرده باشند را رعایت نکرده -_-
*** ابن اسحاق روایات را از راویانی نقل کرده اند که خود جزء یهودیان بوده اند و بعد به اسلام وارد شده اند! همانطور که ابن حبان در کتاب الثقات خود این مطلب را تائید می کند که محمد ابن اسحاق از بازماندگان یهودیان مدینه که بعدا اسلام را پیش گرفته اند داستان را نقل می کند! (الثقات ج7 ص 382)
همچنین یکی از روات ابن اسحاق “کعب بن قرظی” و دیگری “عطیه قرظی” از خاندان “زبیر بن باطا” عضو برجسته بنی قریظه است!
*** کلامی که امثال مالک در حق ابن اسحاق گفته و یا تعابیر شبیه “ابن حبان” و یا قول ” یاقوت حموی ” در معجم الادباء که ابن اسحاق در نقل مغازی نبوی از یهودیان و مسیحیان نقل سخن می کرده(معجم الادباء – یاقوت حموی – ج18 ص 7) این تردید را ذهن ایجاد می کند که ابن اسحاق بر خلاف نظراتش در فقه (همانطور که ذهبی می گوید در احکام حلال و حرام قابل استشهاد است) منقولات او در روایتهای جنگهای صدر اسلام از آن استحکام قابل توجه برخوردار نبوده و کلام ابن حبان بسیار به جاست که هدف وی فقط جمع آوری روایات و گفته ها در نبرد خیبر بوده. همچنین طبری که در تاریخ خود نقلهای متعدد را ذکر می کند در داستان بنی قریظه می نویسد: واقدی گمان کرده که رسول خدا صلی الله علیه وآله دستور داده گودال هائی برای بنی قریظه حفر کنند!( تاریخ طبری ج2 ص 357)

راویان:
الف) ابن حمید :

4810- محمد بن حمید الرازی الحافظ عن یعقوب القمی وجریر وعنه أبو داود والترمذی وابن ماجة وابن جریر والبغوی وثقه جماعة والاولى ترکه قال یعقوب بن شیبة کثیر المناکیر وقال البخاری فیه نظر وقال النسائی لیس بثقة مات 248 د ت ق

محمد بن حمید رازی حافظ بود یعقوب القمی و ابو داود و ترمذی و ابن جریر (طبری) و بغوی گفته اند مورد اعتماد بود ولی بهتر این است که حدیثش ترک شود. یعقوب بن شیبه (استاد بخاری) گفته حدیث منکر زیاد نقل میکرد و بخاری گفته در او اشکال است و نسایی گفته مورد اعتماد نیست . در سال 248 هجری از دنیا رفت. (الکاشف للذهبی – ج 2 ص 166)
ب) ابْنِ شِهَابٍ الزُّهْرِیِّ :

(102) ع محمد بن مسلم بن عبید الله بن شهاب الزهری الفقیه المدنی نزیل الشام مشهور بالامامة والجلالة من التابعین وصفه الشافعی والدارقطنی وغیر واحد بالتدلیس

ابن شهاب زهری فقیه بود و در شام ساکن بود مشهور به امام و بزرگی بود و گفته اند از تابعین بود . دارقطنی و دیگران گفته اند در تدلیس نظیر نداشت !

تعریف اهل التقدیس بمراتب الموصوفین بالتدلیس – ابن حجر العسقلانی – ج 1 ص 45 – الناشر: مکتبة المنار – عمان

وفات : 5152- محمد بن مسلم بن عبید الله بن عبد الله بن شهاب الزهری … مات فی رمضان 124

الکاشف للذهبی – ج 2 ص 219 – الناشر: دار القبلة للثقافة الإسلامیة

زهر?، در خدمت گروه جعل حد?ث :

زهرى از کسانى است که در دربار بنى ام?ه،عضو گروه جعل حد?ث بوده است؛
چنانچه ابن عساکر، از عالمان بزرگ اهل سنت در کتابتار?خ مد?نه دمشق مىنو?سد :
نا جعفر بن إبراه?م الجعفر? قال کنت عندالزهر? أسمع منه فإذا عجوز قد وقفت عل?هفقالت ?ا جعفر? ? تکتب عنه فإنه مال إلى بن? أم?ة وأخذ جوائزهم فقلت من هذه قالأخت? رق?ة خرفت قالت خرفت أنت کتمتفضائل آل محمد .

جعفر بن ابراه?م جعفرى مىگو?د : در حالشن?دن حد?ث از زهرى بودم، ناگهان زن کهنسالى آمده و گفت: اى جعفرى از زهرى حد?ث نقل نکن. چون به بنى ام?ّه گرا?ش ?افته وجوائزشان را در?افت کرده است! گفتم: ا?نزن ک?ست؟ زهرى گفت : خواهر من است وخرفت ـ د?وانه ـ شده است. آن زن در پاسخ گفت: تو خرفت ـ د?وانه ـ شدهاى؛ ز?را که فضائل آل محمد را کتمان و پنهانمى کنى .! (تار?خ مد?نة دمشق وذکر فضلها وتسم?ة منحلها من ا?ماثل، ج 42، ص 228 ، ناشر : دارالفکر – ب?روت)

زهر?،دستمال پادشاهان:

ابن عساکر مىنو?سد :
عن عمر بن رد?ح قال کنت مع ابن شهابالزهر? نمش? فرآن? عمرو بن عب?د فلق?ن? بعدفقال ما لک ولمند?ل ا?مراء

?عن? ابن شهاباز عمر بن رد?ح روا?ت شده است که گفتروزى به همراه زهرى مى رفتم؛ عمرو بن عب?دمن را د?د؛ پس از آن روزى مرا د?ده و گفت :با دستمال پادشاهان ?عنى زهرىچهمىکرد?؟ دستمال پادشاهان ?عن? هرجا بن? ام?ه کث?فکار? م? کردند،زهر? با جعل ?ک حد?ث،آن راپاک م? کرد

تار?خ مد?نة دمشق وذکر فضلها وتسم?ة منحلها من ا?ماثل، ج 55، ص 370 ، ناشر : دارالفکر – ب?روت

با ا?نحال، چگونه مىشود به چن?ن شخصىکه در دربار دشمنان ام?رمؤمنان کارش جعلحد?ث بوده است، اعتماد کرد؟
ادراج در احادیث ….
زهرى از کسانى است که الفاظى را از پ?شخود در احاد?ث پ?امبر اضافه مىکرده استو ک?م خود را با ک?م پ?امبر خلط مىکرده است

حسن بن سقاف از عالمان اهل سنت در کتابتناقضات البانى مىنو?سد :

ثم إن الزهر? کان ?درج ألفاظا ف? ا?حاد?ثالنبو?ة ه? من فهمه أو تفس?ره نبه على ذلکبعض ا?ئمة کالبخار? ورب?عة ش?خ ا?مام مالک … وکم ف? الفتح وغ?ره من جمل وکلمات وعبارات نبه عل?ها الحفاظ أنها منمدرجات وز?ادات الزهر? والله الهاد?.

زهرى، الفاظى را در احاد?ث نبوى ز?اد مىکردکه آن الفاظ فهم و ?ا تفس?ر خودش بودهاست؛ چنانچه بعضى از ائمه؛ همانند بخارى، رب?عة ش?خ و امام مالک به آن اشاره کردهاند .چه بس?ار است در فتح البارى و … جملهها، کلمات و عباراتى که حافظان حد?ث اشارهکردهاند که آنها از ز?ادات زهرى است .
تناقضات ا?لبان? الواضحات ف?ما وقع له ف?تصح?ح ا?حاد?ث وتضع?فها من أخطاءوغلطات، ج 3 ، ص 336، ناشر: دار ا?مامالنوو?، عمان – ا?ردن
ابن حجرعسق?نى در کتاب « تعر?ف اهل التقد?س بمراتب الموصوف?ن بالتدل?س » ، زهرى را درمرتبه سوم از مدلس?ن قرار داده و در تعر?فا?ن مرتبه از مدلس?ن گفته است :

الثالثة من أکثر من التدل?س فلم ?حتج ا?ئمةمن أحاد?ثهم ا? بما صرحوا ف?ه بالسماعومنهم من رد حد?ثهم مطلقا
افرادى که تدل?س بس?ار داشتهاند، ائمه بهروا?ات آنان احتجاج نکردهاند، مگر روا?اتى راکه در آنها تصر?ح به سماع کرده باشند؛ وبس?ارى از ائمه روا?ات آنان را مطلقا ردکردهاند!

تعر?ف اهل التقد?س بمراتب الموصوف?نبالتدل?س، ج 1، ص 13 مکتبة المنار ـ اردن،عمان

و در ترجمه زهرى مىنو?سد : محمد بن مسلم بن عب?د الله بن شهابالزهر? … وصفه الشافع? والدارقطن? وغ?رواحد بالتدل?س.

محمد بن مسلم بن عب?د الله بن شهاب زهر? ..؛ شافعى و دارقطنى و د?گران او را مدلسخواندهاند! ج 1، ص .45

قال ابن المدینی سمعت یحیى یعنی ابن سعد یقول: کان هشام بن عروة یتحدث عن أبیه عن عائشة قال ما خیر رسول الله بین أمرین الحدیث، وما خیرت الحدیث. فلما سألت قال أخبرنی أبی عن عائشة قال: ما خیر رسول الله بین أمرین، لم أسمع من أبی إلا هذا. والباقی لم أسمعه إنما هو عن الزهری رواه الحاکم عن ابن المدینی.
ابن المدینی میگه: یحیی بن سعد میگفت: هشام حدیثی نقل کرده از پیامبر ک…. . اما وقتی من از یحیی پرسیدم حدیث رو تا نصفه گفت!!
و باقی حدیث رو کسی از الزهری -استاد هشام- نشنیده!!
یعنی دادا هشام خودش تولید میکرده!
ابن حجر هم توی طبقات المدلسین، جلد 1 ، صفحه 26 میگه
مشهوره ب تدلیس!! خییییلی هم مشهوره! جزو مدلسین طبقه اوله
یعنی دیگه اونایی ک ته تدلیسن!
ابن حجر همونجا اینم میگه
ذهبی هم توی سیراعلام، جلد 6، صفحه 35 میگه
سه بار رفته عراق. دفعه اول گفته روایت رو از پدرم از عایشه و از پیامبر شنیدم
دفعه دوم گفته از عایشه و از پیامبر شنیدم
دفعه سوم گفته از پیامبر شنیدم!!!
ابن حجر آخرش میگه:وهذا هو التدلیس .. و این تدلیس است

ج) حماد بن سلمه
صدوق. یه کمی توهم میزده. بخاری بخاطر قاط زدنش (تو آخرای عمر) ترکش کرده اما مسلم ازش نقل کرده.
کلی حرف ضد و نقیض دیگه هم در موردش هست
اما ذهبی تو سیر اعلام النبلا، جلد 7، صفحه 446 آخرش میگه
قُلْتُ: کَانَ بَحْراً مِنْ بُحُورِ العِلْمِ، وَلَهُ أَوهَامٌ فِی سَعَةِ مَا رَوَى، وَهُوَ صَدُوْقٌ، حُجَّةٌ – إِنْ شَاءَ اللهُ –
دریایی از دریاهای علم بوده و کمی توهم میزده و هو صدوق؛ راستگو بوده و حجت است
د) جریر بن حازم
حالا بیاین همه ش به روایتای این کتاب استناد کنین!!!

———————————————–
20- اما استنادمغرضین به آیه26 سوره احزاب و ردیه بر آن:
در مقابل این منابع متاخر و غیر معتبر ” قرآن مجید ” تنها منبع اصیل و معاصر حادثه است که به گونه ای بسیار کوتاه به آن اشاره می کند. و دلیل بر این می آورد که گروهی کشته می شوند و گروهی اسیر
وَأَنزَلَ الَّذِینَ ظَاهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِن صَیَاصِیهِمْ وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِیقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِیقًا
و [ خدا ] کسانى را از اهل کتاب که گروه هاى دشمن را پشتیبانى کردند از قلعه هاى محکم و استوارشان پایین کشید و در دل هایشان ترس و بیم افکند ، گروهى را می کشتید و گروهى را اسیر می کردید.
که اشاره به پیشنهاد کعب بن اسد دارد که سه پیشنهاد به اهل قبیله خود داد که وقتی با یشنهاداتش مخالفت میکنن یهودیا، میگه:
هیچ یک از شما از آن روزی که از مادر متولد شده حتی یک شب آدم عاقلی نبوده است! حال که موافق آن امور سه گانه نبودین با تمام نیرو حمله می کنیم و به سپاهیان مکه هم خبر را می رسانیم (کنزالعمال ج10 ص 459)
*** پیشنهادات کعب بن اسد
اول: اسلام بیاوریم و از پیامبر اسلام تبعیت کنیم که او همان پیامبری است که در کتاب مقدس آمده. که نپذیرفتن آن طبیعی بود
دوم: فرزندان و همسران خود را بکشیم و با شمشیرهای برهنه به استقبال یاران محمد (ص) برویم ، اگر کشته شویم که نسلی از خود به جا نگذاشته ایم و اگر پیروز شویم زن و فرزند می یابیم. این هم از طرف بنی قریظه پذیرفته نشد
سوم: امشب شب شنبه است وامید است که سپاهیان اسلام و محمد (ص) امشب را به ما مهلت دهند ؛ ما هم از این فرصت استفاده می کنیم و بر آنها یورش می بریم و پیامبرشان و یارانشان را از دم تیغ می گذرانیم. جواب دادند که ما شنبه خود را تباه نمی سازیم!

علاوه بر آن در این آیه هیچ اشاره‌ای به تعداد کشتگان در این واقعه وجود ندارد. در حالی که اگر این تعداد افراد به آن شکل کشته می‌شدند، حتماً می‌بایست اشاره‌ای واضح تر در قرآن به آن می‌شد، و سپس نتیجه‌ای از آن گرفته می‌شد. به گفته ولید، اشاره قرآن فقط به کسانی است که در جنگ شرکت داشته‌اند، و تنها در صورتی که رهبران گناهکار قبیله اعدام شده باشند، می‌توانیم انتظار اشاره‌ای خیلی مختصر از این حادثه در قرآن را داشته باشیم.

=====================================================
در نهایت:
در حیات علمی ابن اسحاق دو مورد است که وی را در معرض نقد منتقدین قرار می دهد
الف : کتابش مشتمل بر روایات ساختگی و نادرست است.
ب: پذیرش قطعی نسبت به کشتار دست جمعی بالغین بنی قریظه
همانطور که ابن حجر این واقعه را قصه عجیبی می داند که ابن اسحاق نقل کرده.( مثل هذه الروایات العجیبه کقصه قریظه و النضیر)



لیست کل یادداشت های این وبلاگ