سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که حاجت به مؤمن برد چنان است که حاجت خود به خدا برده و آن که آن را به کافر برد چنان است که از خدا شکایت کرده . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 96 مرداد 19 , ساعت 11:58 صبح
گفتگو با حجه الاسلام و المسلمین دکتر رهنمایی
حجت الاسلام رهنمایی در تبیین رابطه سیاست برد - برد و نفوذ گفت: سیاست برد-برد اعتدالیون نوعی دعوت دشمن به رخنه و نفوذ است. از این بالاتر نمی‌شود که رهبر معظم انقلاب اسلامی در ارتباط با انتخابات بفرمایند که لیست را نگاه کنید، ببینید سرلیست‌ها یا کسانی که لیست را تهیه کردند، وابستگی به غرب و آمریکا دارند یا نه.
سیاست برد - برد، دعوت دشمن به نفوذ است

طراح دشمن انفعالی در برابر هجم? انقلاب

انقلاب ما یک وضعیت آفندی در سطح بین‌المللی ایجاد کرد. حرکت‌های مزورانه دشمن را در طول سه دهه گذشته بیشتر واکنش به تهاجمی است که انقلاب اسلامی علیه خواسته‌های استعمارگران ایجاد کرد و توانست جایگاه خاص خودش را در اقصی نقاط جهان پیدا کند. اکنون بعد از 37 سال می‌توان استیصال و درماندگی دشمن را دید. «الغریق یتشبث بکل حشیش» دیدید که در جریان گرفتار شدن تفنگداران آمریکایی چقدر منفعل عمل کردند. به‌هرحال ما دشمن را دست‌کم نمی‌گیریم و با عزم راسخ و دوراندیشی همراه بابصیرت در جبه? مقاومت ایستاده‌ایم.

نفوذ به مراکز تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی

یکی از سناریوهایی که دشمن بعد از فتنه 88 تنظیم کرد نفوذ از درون است. رخنه و نفوذ از بیرون را در طول دو دهه گذشته،به‌خوبی از ناحیه دشمن مشاهده کردیم. در عصر تکنوکرات‌ها، دوم خرداد و مجلس ششم دشمن رخنه می‌کند. 139 نفر نماینده در گوشه‌ای از مجلس تحصن می‌کنند و با خبرگزاری‌های صهیونیستی و استعماری در سطح جهان ارتباط مستقیم ایجاد می‌کنند. لوایح دوقلو رخنه بود؛ اما دشمن دید برای اینکه واقعاً تأثیرگذار باشد باید از درون نفوذ کند و آن نفوذ در مراکز تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی است؛ یعنی سه قو? مجریه، مقننه و قضائیه است و همچنین نفوذ در مراکز مؤثر درروند فعالیت‌های سیاسی و نظامی و امنیتی کشور مثل شورای عالی امنیت ملی و تشخیص مصلحت است.

 

یکی از سناریوهایی که دشمن بعد از فتنه 88 تنظیم کرد نفوذ از درون است

سیاست برد-برد اعتدالیون نوعی دعوت دشمن به رخنه و نفوذ است. از این بالاتر نمی‌شود که رهبر معظم انقلاب اسلامی در ارتباط با انتخابات بفرمایند که لیست را نگاه کنید، ببینید سرلیست‌ها یا کسانی که لیست را تهیه کردند، وابستگی به غرب و آمریکا دارند یا نه؛ یعنی این‌قدر مسائل مشهود است که رهبر معظم انقلاب هم هشدار می‌دهند. لذا یکی از مهم‌ترین سناریوهای دشمن در سطح کلان، نفوذ به مراکز تصمیم سازی و تصمیم‌گیری است.

با ملاحظات تاریخی در معاهدات و مذاکرات میان ایران و دیگر کشورها روشن می‌شود که نتیجه نفوذ در درون به یغما بردن ثروت کشور و تکه‌تکه کردن خاک کشور است. وقتی مسئولان رده‌بالای کشور در طول تاریخ، به دشمن اعتماد کردند، دشمن از همین سناریو استفاده کرد.

فتنه اکبر و تحریف حقایق

 

سیاست برد-برد اعتدالیون نوعی دعوت دشمن به رخنه و نفوذ است

در فتنه 88 دشمن رخنه کرد و به مقدسات مردم توهین کرد. عکس امام را پاره کرد، به عاشورا و به سیدالشهدا علیه‌السلام توهین کرد. حساسیت مردم برانگیخته شد و به مقابله برخاستند و دشمن را دفع کردند. بعدازاین، دشمن دیگر به مقدسات ما توهین نمی‌کند، بلکه مقدسات ما را تحریف می‌کند. جریان فتنه اکبر، جریان تحریف حقیقت‌هاست.دشمن برای اینکه به مقاصدش برسد نسخه بدلی از شیعه می‌سازد به نام شیعه انگلیسی. دیگر از امام حسین (علیه‌السلام) و زیارت بد نمی‌گوید. نسبت به مقدسات توهین نمی‌کند آنها را تحریف می‌کند.

سناریوی تحریم فلج‌کننده

به گرای فتنه انگیزان و هواداران فتنه 88 ، ایران را تحریم کردند اما بیش از آنکه کشور ما متضرر شود از نگاه اقتصادی خود غربی‌ها متضرر شدند. فقط منتظر برجام بودند یک‌طوری اعتباری کسب کنند و باز به سمت ایران برگردند. ایران موقعیت خوبی برای آنها دارد.

خطر دوقطبی‌گرایی

خطر دیگر بعد از فتنه 88، دامن زدن به دوقطبی گرایی است. آقا بارها تأکید می‌کنند و دوستان را بر حذر می‌دارند که نکند دچار دوقطبی گرایی شوید. فرمودند خواست دشمن همین است. ما دوگانگی بلکه چندگونگی فکری داریم اما اگر هر جریان فکری یک قطب شود تقابل قطب‌ها مثل این است که دو هواپیمایی که با سرعت مافوق صوت حرکت می‌کنند به هم اصابت کنند. پودر می‌شوند. از این درگیری دشمن کیف می‌کند

آزادی‌های نامحدود

 

خطر دیگر بعد از فتنه 88، دامن زدن به دوقطبی گرایی است

وضعیت لیبرالیستی از اساس خواهان آزادی‌های نسبی بوده است ولی رفته‌رفته دامن? وسیع‌تری پیدا کرد و از لیبرالیزم به آزاداندیشی رسیدند. قبل از لیبرالیزم، مجامع مذهبی اجازه نمی‌دادند کسی خلاف آن دیدگاه مذهبی حرفی بزند و الا کارشان با زندان و شکنجه و تفتیش عقاید و کوره‌های آدم سوزی بود. این تاریخ غرب نشان می‌دهد. با به وجود آمدن برخی تحولات لیبرالیسم به لیبرتنیزم یعنی بی‌بندوباری تغییر یافت. مهم‌ترین شاخصه‌ای که دشمن یعنی غرب امروزه در فرهنگش می‌خواهد اعمال کند همین آزادی به‌تمام‌معنا است که هرکسی به هر صورتی دلش خواست رفتار کند و هیچ‌چیز مانعش نشود. پس نسل جوان ما که مقوم حرکت پیش برنده انقلاب است در خطر استحاله است. کار لیبرتنیزم ایجاد استحاله فرهنگی است. دشمن در سناریوهای بعد از فتنه 88 از جنبه‌های گوناگون سیاسی فرهنگی خانوادگی اخلاقی اقتصادی اجتماعی و مذهبی ورود پیدا می‌کند. دومینویی ایجاد می‌کند و رأس این دومینو بی‌بندوباری جوانان است.

دیدبانی؛ علت مبقیه انقلاب

الآن علت نگه‌دارنده انقلاب این است که بدانیم چگونه خویشتن‌بان باشیم لذا دیدبان تیزبین می‌خواهیم. مگر تکنوکرات‌ها به میدان نیامدند. دیدبان تیزبین داشتیم که نقشه‌شان را بر آب کرد. مگر دوم خردادی‌ها نیامدند، دیدبان تیزبین نقش‌ها را بر آب کرد و همین‌طور مسایل و مشکلاتی که در دوره دهم پیش آمد، باز آن دیدبان تیزبین جلوگیری کرد و الحمدلله موفق هم بود. ما هم باید دیدبان تیزبین باشیم نه اینکه همه زحمات روی دوش رهبر معظم انقلاب باشد. بازوان مقام معظم رهبری در دیدبانی باید قوی باشند.

راه و رسم مدیریت بحران‌های نانوشته

حضور حداکثری در انتخاب از هر طیف و جریانی مهم است اما آنچه از همه مهم‌تر است، مدیریت بحران‌های نانوشته است، مدیریت تهدیدهای پیش‌بینی‌نشده است. اگر ما مدیریت کافی داشته باشیم و بدانیم راه و رسم مدیریت تهدید و بحران چیست، بحران را تبدیل به فرصت می‌کنیم. مدیریت بحران یعنی بحران را تبدیل به امکان کنیم. مدیریت تهدید یعنی تهدید را تبدیل به یک فرصت کنیم. این اصل، از انتخابات هم به نظرم ضروری‌تر است.

اهمیت رسانه

رهبر معظم انقلاب تأکید کردند، امام هم فرمودند که تبلیغات بُرنده‌ترین سلاح است، چه منفی، چه مثبت. من به آقای لگن هاوزن گفتم جنبش وال‌استریت چه شد؟ جنبش یک درصد در مقابل 99 درصد. گفت همه‌اش را با تبلیغات خنثی کردند. گفتیم چگونه؟ گفت آنها کلی شبکه در اختیار دارند، از افراد جنبش، چهره‌های خشن، چاقوکش، قاتل، دزد و کثیف نشان دادند، گفتند ببینید این یک درصد می‌خواستند برای شما مردم آمریکا تصمیم بگیرند. همه را از بین بردند. دیگر کسی جرئت نکرد بگوید من تابع جنبش وال‌استریت هستم. من یک‌بار گفتم اگر ما رسانه‌ای در آنجا می‌داشتیم از این جرقه می‌توانستیم شعله‌ای ایجاد کنیم. از آن شعله می‌توانستیم یک خرمن آتش به دامن دشمن بیندازیم.


پنج شنبه 96 مرداد 19 , ساعت 11:56 صبح
حجت الاسلام محمدی گفت: یهودیانی با عنوان علم پس از پیامبر در بدنه سیاسی اجتماعی نظام اسلامی نفوذ کردند و در صدد اشاعه عقاید انحرافی یهود برآمدند به طوری که امروزه با اسرائیلیات مواجهیم.
جریان شناسی تاریخی نفوذ با تمرکز بر یهود



خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: موضوع نفوذ یکی از مباحث مهمی است که اخیرا در ادبیات سیاسی کشور مطرح شده است. البته این موضوع در تاریخ معاصر ایران امر جدیدی نیست و می ­توان انقلاب اسلامی ایران را پایانی بر پروژه نفوذ در ایران دانست. در سال­ های اخیر رهبر معظم انقلاب نسبت به این موضوع هشدار دادند. یکی از انواع مهم نفوذ، نفوذ علمی است. این نوع نفوذ در صدد است جامعه علمی کشور را هدف قرار دهد و آنها را با اهداف خود همراه کند. این نوع نفوذ سابقه دیرینه ­ای تا صدر اسلام دارد. در این بین یهودیان و نفوذگری آنها موضوع مهم و پرسابقه ­ای است. این موضوعات را با حجت الاسلام محسن محمدی معاون آموزش و پژوهش موسسه تاریخ تطبیقی به گفتگو نشسته ­ایم. ویمدرس دانشگاه فرهنگیان و پژوهشگر پژوهشگاه بین ­المللی المصطفی نیز هست.

*در ابتدا در مورد اهمیت و ضروت موضوع مطالبی را بیان بفرمایید. اساسا بررسی بحث نفوذ چه اهمیتی دارد؟

همواره در طول تاریخ یکی از راه ­های دشمنان برای ضربه زدن به رقیبشان، نفوذ در جامعه رقیب و ضربه زدن از داخل بوده است. طبیعی است که اقدامات مقابله بیرونی هم انرژی ­بر،‌ و هم پرهزینه و حساسیت ­انگیز است. از این جهت تئوریسین­ های هر نظامی همواره به دنبال براندازی نرم هستند. نفوذ در انواع آن؛‌ چه نفوذ سیاسی-اجتماعی و چه نفوذ اقتصادی و چه نفوذ امنیتی خطرناک است و ماهیت براندازانه دارد. به نظر من بهترین کسی که در این موضوع به رصد مسائل و تحلیل استراتژیک پرداختند مقام معظم رهبری هستند که با دیدی ژرف و عمیق راهبری انقلاب را انجام می­ دهند. ایشان در مورد نفوذ و خطر آن فرمودند: «امروز نفوذ دشمن یکی از تهدیدهای بزرگ است برای این کشور؛ دنبال نفوذند. نفوذ یعنی چه؟ نفوذ اقتصادی ممکن است، که البته کم‌اهمیت‌ترین آن نفوذ اقتصادی است؛ و ممکن است که جزو کم‌اهمیت‌ترین نفوذ امنیتی باشد. نفوذ امنیتی چیز کوچکی نیست امّا در مقابل نفوذ فکری و فرهنگی و سیاسی، کم‌اهمیت است.»

از جمله مهم‌ترین بیانات ایشان درباره خطر نفوذ، صحبت در جمع فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تاریخ 94/6/25 بود که فرمودند: «نفوذ سیاسی هم این است که در مراکز تصمیم­گیری، و اگر نشد تصمیم­سازی، نفوذ بکنند. وقتی دستگاه ­های سیاسی و دستگاه ­های مدیریتی یک کشور تحت تأثیر دشمنان مستکبر قرار گرفت، آن وقت همه تصمیم­ گیری ­ها در این کشور بر طبق خواست و میل و اراده مستکبرین انجام خواهد گرفت... هدف این است که در مراکز تصمیم ­گیری نفوذ کنند، اگر نتوانستند در مراکز تصمیم­ سازی نفوذ کنند، زیرا جاهایی هست که تصمیم­ سازی می­ کند.»

*برخی افراد در جامعه سیاسی و فرهنگی کشورمان با بحث نفوذ مخالفند. برخی از آنها این نوع تحلیل­ ها را قبول ندارند و با تعابیری مانند توهم توطئه از کنار آن می­ گذرند. به نظر شما این افراد به چه مسائلی توجه نکرده ­اند؟ تحلیل آنها در این مورد چیست؟

جواب برداشت‌ها و تحلیل‌های دولتمردان و گروه‌های سیاسی در مورد موضوع نفوذ بسیار مهم است؛ زیرا آنها مورد نفوذ سیاسی هستند و اساسا آنها هستند که باید با موضوع نفوذ مقابله کنند. اما برخی از گروه‌های سیاسی در برداشتی انحرافی، سطح مقوله نفوذ دشمن در کشور را تنزل می­ دهند و کسانی را که این مسائل را مطرح می­ کنند دلواپسان می­ نامند. آنها پیگیری و طرح موضوع نفوذ را به معنای مقابله با دولت و مقابله با نفوذ را به معنای مقابله با نظام بین ­المللی تحلیل می ­کنند در حالی که آنها باید نگرششان را به موضوع دشمن و حیله­ گری آن اصلاح کنند و بدانند که اعتماد به دشمن نتیجه­ ای جز شکست ندارد. تعامل با عرصه بین­ الملل و گسترش ارتباط با سایر کشورها نباید به معنای بی ­توجهی و اعتماد به دشمن باشد و همچنین نباید استقلال و عزت را با انزوا معنا کرد.

واقعیت آن است که نباید به دشمن خوش­بین بود و به آن اعتماد کرد البته این سخن به این معنا نیست که نباید با آن تعامل داشت. حقیقت آن است که کسی که با ندای بیدار باش رهبرش از خواب بیدار نشود و متوجه حیله دشمن نشود با ضربه لگد دشمن از خواب غفلت بیدار خواهد شد. تاریخ نشان داده است که هر کس به دشمنش خوش­بین بوده است شکست خورده است؛ زیرا اقتضای دشمن، دشمنی است و این ما هستیم که نباید به دشمن اعتماد کنیم.

*با توجه به این اهمیت و تاثیرگذاری نفوذ دشمن، لطفا تاریخچه نفوذ در دوران معاصر و خاستگاه آن را بیان بفرمایید تا در بحث جریان­شناسی تاریخی نفوذ وارد شویم؟

آغاز بحث نفوذ در دوران معاصر را باید با تاریخ استعمار جستجو کنیم که با ابزار استشراق جنبه علمی و فرهنگی به خود گرفت تا ابعاد نفوذگری آن بیش از پیش مخفی شود. لازمه فعالیت­ های استعماری شناخت جامعه هدف است، باید فرهنگ و زبان آن را شناخت تا بتوان بر آن مسلط شد

به نظر می­ رسد آغاز بحث نفوذ در دوران معاصر را باید با تاریخ استعمار جستجو کنیم که با ابزار استشراق جنبه علمی و فرهنگی به خود گرفت تا ابعاد نفوذگری آن بیش از پیش مخفی شود. لازمه فعالیت­ های استعماری شناخت جامعه هدف است، باید فرهنگ و زبان آن را شناخت تا بتوان بر آن مسلط شد. قدرت­ های استعماری برای تسلط برای اقوام و گروه­ های مختلف باید آنها را می ­شناختند لذا مباحث مردم­ شناسی و قوم ­شناسی مختلف انجام شد.

هند از مهم­ترین مراکز استعماری بود که تسلط بر آن و حفظ کردن آن بر استعمار خبیث انگلیس بسیار اهمیت داشت. لذا آنها به شناخت اقوام و گروه­ های متعدد هندی پرداختند تا بتوانند بر آنها غلبه کنند. با توجه به اینکه زبان فارسی در هند زبان رسمی دیوانی-سیاسی و علمی بود به شناخت آن نیز بسیار همت گماشتند تا اینکه در قرن نوزدهم زبان انگلیسی جایگزین زبان فارسی شد و ابزار نفوذ و تسلط بر هند تکمیل شد. این موج در قرن نوزدهم یک طبقه جدید نخبگان (الیت) انگلیسی‌گرا را از میان مردم هند به وجود آورد.

*شما فرمودید که استعمار آغاز پروژه نفوذ بود و استشراق پوششی بر آن. لطفا بفرمایید این گونه مطالعات چگونه از هند به ایران منتقل شد. البته در مورد زبان فارسی مطالبی را فرمودید ولی این مطالعات چگونه به ایران ­شناسی منجر شد. چون انگلیسی ­ها در هند زبان فارسی را دنبال می­ کردند و این لزوما ربطی به ایران نداشت.

مطالعات ایران‌شناسی غرب در دهه‌های 1860 و 1870 اوج گرفت. این دوران همزمان است با دوران اقتدار و سپس صدارت دیزرائیلی در انگلستان. او سلطه جهانی امپراتوری بریتانیا را تئوریزه کرد. او در تسلط بریتانیا بر کانال سوئز و تثبیت قدرت انگلستان در هند خیلی موثر بود. او سبب شد ملکه ویکتوریا به عنوان «امپراتریس هندوستان» در سال 1876تاج­گذاری کند. او با گرفتن جزیره قبرس از عثمانی­ ها، انگلیس را مالک آن کرد و با همین رویه و رویکرد در سال 1882 مصر به اشغال نظامی انگلیس در آمد. دیزرائیلی یهودی الاصل بود و در تمام طول زندگی‌اش با یهودیان بسیار ثروتمند انگلیس، به خصوص خاندان روچیلد، رابطه بسیار نزدیک داشت.

فراموش نکنیم که ایران کمربند امنیتی گنج انگلستان در هند بود؛‌ زیرا اتحاد جماهیر شوروی در رقابتی بین­ المللی بنابر وصیت پتر کبیر در صدد رسیدن به آب­های گرم بود و همواره هند در تهدید بود. ایران به عنوان سدی در مقابل شوروی همواره مد نظر انگلستان و بعدا آمریکا بود.

*بحث به جاهای جالبی رسید. شما ابتدا بحث استعمار و استشراق را مطرح کردید و این موضوع را از طریق هند و مباحث زبان­ شناسی پی ­گرفتید. ولی ظاهرا م ی­خواهید این ابعاد را به بعد جدیدی پیوند بزنید و آن بحث یهود است.

سیاست یهود بر نفوذ است نه حضور؛ زیرا یهود تحریف شده یک دین نژادپرستانه است و یک دین تبلیغی محسوب نمی ­شود؛ یعنی کسی نمی­ تواند یهودی شود مگر اینکه پدر و مادرش یهودی باشد

بله، درست حدس زدید. اجازه بدهید برای طرح بحث نفوذ و یهود به یک مسئله مهم اشاره کنم. اساسا سیاست یهود بر نفوذ است نه حضور؛ زیرا یهود تحریف شده یک دین نژادپرستانه است و یک دین تبلیغی محسوب نمی ­شود؛ یعنی کسی نمی­ تواند یهودی شود مگر اینکه پدر و مادرش یهودی باشد. از این جهت جمعیت یهودیان کم می­ شود. در این نگرش یهود بیش از آنکه یک دین باشد یک نژاد می ­شود البته بر بسیاری از یهودیان فعلی این خدشه وارد است که آنها از نسل بنی­ اسرائیل نیستند. با این حساب یهودیان ترجیح دادند به جای حضور، استراتژی نفوذ را پیگیری کنند.

در نتیجه مراکز قدرت و ثروت را مد نظر قرار دادند تا از طریق نفوذ در آن به اهداف خود دست یابند. در تاریخ می­ بینیم که پزشک صلاح الدین ایوبی به عنوان یک شیعه ­کش خون­ریز، یک یهودی است و در ایران معاصر عباس­ میرزا پسر لایق فتحعلی شاه در حالی از دنیا رفت که پزشک او یک یهودی بود. به نظر می­ رسد اگر عباس­ میرزا پس از فتحعلی شاه بر کرسی شاه قاجار می­ نشست تاریخ ایران تغییر می ­کرد. به طور کلی هند و استعمارگری انگلیس در هند کلید فهم بسیاری از مسائل در زمان ماست و از جمله ایران و زبان فارسی.

حضور انگلیسی­ ها در منطقه در قالب کمپانی هند شرقی و استعمارگری در شبه قاره همراه شد. تقریبا می­ توان همه تحولات منطقه را با نفوذ انگلیسی ­های یهودی و برای حفظ مستعمره هند تحلیل کرد. تحولات ایران را نیز از این رهگذر می­ توان تحلیل کرد. آنها برای حفظ مستعمره هند گروه ­هایی از یهودیان مخفی را تشکیل دادند که پروژه نفوذ در نظام سیاسی اجتماعی کشورهای اطراف را برعهده داشتند تا نظام ­های سیاسی وابسته به خود را روی کار آورند تا بقای آنها را در هند تضمین کند. از این به بعد پروژه نفوذ در ایران را می­توان با عنوان یهودیان مخفی پیگیری کرد.

با سقوط صفویه و دنباله­ های آن یعنی افشاریه و زندیه، قاجاریان روی کار آمدند که نتوانستند عزت و استقلال کشور را در مقابل قدرت ­های بیگانه حفظ کنند. شاید مهم­ترین ضعف آنها در عدم فهم صحیح و فراگیر آنها از تحولات عرصه بین­ الملل و حضور قدرت­های استعمارگر در اطرافشان بود. یکی از خاندان‌های تأثیرگذار در تاریخ معاصر، «خاندان قوام» است. این خاندان یهودی­ تبار از ابتدای قاجار تا انتهای قاجار و حتی در زمان حکومت پهلوی، در تمام دولت‌ها حضور داشته‌ و از همه مهم‌تر اینکه ارتباط تنگاتنگی با انگلیسی‌ها داشته‌اند.

ابراهیم کلانتر فرزند آشر یهودی یکی از نافذترین این شخصیت ­هاست که بر اثر خیانت او زندیه سقوط کرد و قاجاریه به قدرت رسید. این خوش خدمتی سبب شد او از شاه قاجار لقب خان را بگیرد و به صدر اعظمی قاجار دست یابد؛ منصبی که تا سال1215 قمری یعنی سه سال اول حکومت فتحعلی شاه قاجار نیز ادامه پیدا کرد. ابراهیم خان از موقعیت خود سوء استفاده کرد و بسیاری از بستگان خود را به قدرت رساند. این کار خشم فتحعلی شاه را برانگیخت در نتیجه او همه خانواده­اش را کشت به جز میرزاابوالحسن‌شیرازی، داماد و خواهرزاده ابراهیم خان؛ کسی که بعدها به عنوان اولین سفیر فوق العاده ایران در انگلستان، به لندن رفت و لقب ایلچی(یعنی سفیر) گرفت و با ورود به تشکیلات فراماسونری، اولین فراماسون ایرانی شد.

از شاه­کارهای دیگر او این است که بعد از عزیمت به ایران از سوی فتحعلی شاه که حالا به او لقب «خان» هم داده بود، در مقام مشاور و بعدها وزیر امور خارجه شد و در زمان همین شخص بود که در جریان جنگ‌های ایران و روس، با عقد قراردادهای گلستان و ترکمنچای بخش‌های وسیعی از شمال ایران جدا و تقدیم روس‌ها شد. البته نفوذ انگلیسی ­های یهودی در ایران در زمان ابراهیم خان کلانتر سبب شد ایران به افغانستان لشگرکشی کند و مانع از اتحاد شیعیان هند و افغانستان برای مقابله با انگلستان شود. به این ترتیب تحولات ایران و هند در موضوع نفوذ و استعمار و نقش یهود آغاز می­ شود.

*در دوران معاصر و پس از انقلاب بحث نفوذ را چگونه تحلیل می­ کنید. این نفوذ در چه عرصه­ هایی قابل ترسیم است؟

پیروزی انقلاب اسلامی ایران همه برنامه­ های غرب به سرکردگی آمریکا را به هم ریخت. انقلاب اسلامی ایران در شرایطی به رهبری مرجع عالی رتبه دینی و در بستر گفتمان غربی به پیروزی رسید که اساسا در غرب دین از عرصه اجتماعی به حیات خلوت زندگی فردی پرتاب شده بود. در این شرایط حتی انقلاب اسلامی نظریات انقلاب و نظریات بین­ الملل را تغییر داد تا آنها به متغیر دین در عرصه اجتماع توجه بیشتری معطوف دارند.

گذشته از این، انقلاب اسلامی ایران، نظامی را روی کار آورد که هیچ گرایشی به غرب نداشت؛ چراکه شعار انقلاب نه شرقی نه غربی بود و کمتر از یکسال پس از انقلاب، سفارت آمریکا در تهران با عنوان تسخیر لانه جاسوسی سقوط کرد و انقلاب دوم نام گرفت.

طبیعی است که دشمنان انقلاب برای ضربه زدن به این انقلاب که منافع آنها را در منطقه و حتی کل جهان به خطر انداخته است از هر حربه ­ای استفاده می­ کنند تا انقلاب را متوقف کنند و شکست دهند. از همان ابتدا آنها به همه ابزارها و روش ­ها متمسک شدند. البته طبیعی است که روش ­های براندازی سخت بیشتر و زودتر مدنظر قرار می­ گیرد؛ روش­ هایی مانند ترور، تحریم ­ها اقتصادی و سیاسی، جنگ و تقویت گروه ­های برانداز و ایجاد و حمایت از گروه­ های اپوزیسیون.

از همان ابتدا بحث نفوذ به عنوان یک روش با رویکرد امنیتی اطلاعاتی مد نظر دشمنان انقلاب بود به خصوص که برخی از جاماندگان رژیم سابق در ایران بودند که مخالف انقلاب بودند و به عنوان نفوذی دشمنان انقلاب مورد توجه قرار گرفتند. پس از عبور انقلاب از دوران گذار و تثبیت آن به ویژه پس از دوران جنگ تحمیلی به عنوان اصلی­ ترین حربه دشمن برای از پا در آوردن انقلاب،‌ روش­ های نرم براندازی و نفوذ، در اولویت برنامه ­های دشمن قرار گرفت.

شاید اولین سکانس این برنامه تهاجم فرهنگی بود که مقام معظم رهبری با تعبیر ناتوی فرهنگی از آن یاد کردند که دشمن عرصه نظامی مقابله با نظام اسلامی را به عرصه فرهنگی تغییر داده بود؛ یعنی دشمن و دشمنیهایش به قوت خود باقی است فقط ابزار و عرصه تغییر کرده است. هدف اصلی آنها در همه این موارد از بین بردن فرهنگ انقلاب و بازگرداندن ایران به شرایط قبل از انقلاب و استیلای شبه مدرن غرب‌زدگی بود.

نفوذ و جریان‌سازی در برخی از تاثیرگذارترین حوزه‌ها از جمله فرهنگ و آموزش عالی با هدف ترویج جهان‌بینی برآمده از دیدگاه سکولار در راستای ایجاد طیف روشنفکران معاند یکی از مهمترین اهداف و برنامه های دشمن بود.

اولین روش آنان که بهترین گزینه در آن دوران به شمار می‌آمد استفاده از یک جریان لیبرال فعال در کشور بود. نهضت آزادی و جریان بنی‌صدر،  تحت پوشش جهان‌بینی نئولیبرال در دهه 60 در این راستا قابل تحلیل است. نفوذ و جریان‌سازی در برخی از تاثیرگذارترین حوزه‌ها از جمله فرهنگ و آموزش عالی با هدف ترویج جهان‌بینی برآمده از دیدگاه سکولار در راستای ایجاد طیف روشنفکران معاند یکی از مهمترین اهداف و برنامه های آنها بود.

این روند نفوذ با حضور عناصر معلوم‌الحال در نشریات و عرصه نظریه‌پردازی شروع شد و تا آنجا پیش رفت که  ماجرای 18 تیر را ایجاد کرد.

فتنه 88 قویترین بروز جریان نفوذ بود. مهمترین هدف این جریان تغییر روابط قدرت در نظام سیاسی ایران انقلابی با تمرکز بر تضعیف ولایت فقیه به عنوان مهمترین رکن انقلاب بود. زهر فتنه 88 با پادزهر حماسه 9 دی به خوبی درمان شد و قوت و قدرت انقلاب را در قالب پایگاه مردمیاش به رخ همه دشمنان کشید.

پس از فتنه 88، دشمن مسیر جدیدی از نفوذ را در دستور کار قرار داد. بر این اساس دشمنان انقلاب جریان استحاله فرهنگی مسئولین و به تبع آن، استحاله فکری و فرهنگی مردم را در دستور کار قرار دادند. زمینه این استحاله نیز تشکیکاتی نظیر فشار اقتصادی دشمن به بهانه انقلابی‌گری بود. در این پروژه انقلبیگری به آرمانگرایی تعبیر شد که مانع رفاه جامعه است؛ رفاهی که در تعامل با غرب جستجو میشد.

به این ترتیب با روی کار آمدن نوعی جریان غربگرای نئولیبرال که تقید هرچند ظاهری به شرع مقدس داشت، پروژه نفوذ، سبک زندگی انقلابی اسلامی را هدف قرار داد. مجریان این پروژه در کشور روشنفکران معاندی هستند که عرصه فرهنگ و رسانه و مطبوعات را هدف قرار گرفتهاند. راه مقابله با این نفوذ گسترش آگاهیهای عمومی و ارتقای بصیرت فرهنگی و سیاسی توسط نیروهای انقلاب است.

در اینجا تقسیم بندی جدیدی در جریانات کشور ایجاد میشود: غربگرا و ضدغرب. ظاهرا در این شرایط انقلابیگری نیز در همین فضا تحلیل میشود. انقلابیون کسانی هستند که غربگرا نیستند.

*از اینکه به صورت مختصر و مفید جریان نفوذ پس از انقلاب را بیان کردید، ممنونم. اجازه بدهید به بخش اصلی بحثمان که در مورد نفوذ علمی است بازگردیم. ابتدا در مورد مفهوم و ابزار نفوذ علمی مطالبی را بیان بفرمایید. اساسا نفوذ علمی چگونه صورت میگیرد و چرا نفوذ علمی مهم است؟

چنانکه نفوذ سیاسی، حاکمان و سیاستمداران را مد نظر دارد تا بر نهادهای تصمیم ساز مدیریتی کشور اثر بگذارد،‌ نفوذ علمی نخبگان علمی را هدف قرار داده است. این افراد آیندهسازان کشور هستند و جهتگیری فکری آنها در آینده فرهنگی-اجتماعی کشور بسیار موثر است. به عبارت دیگر برای تغییر و انحراف فرهنگی یک کشور لازم نیست حتما همه اقشار جامعه تحت تاثیر قرار گیرند بلکه اگر نخبگان علمی و فرهنگی آن کشور به انحراف کشیده شوند، آن جامعه به صورت خودکار به سمتی که دشمن میخواهد پیش میرود. در واقع نفوذ علمی انحراف و تغییر بی سرو صدا و بدون ایجاد حساسیت و بدون هزینه در یک کشور است و از این جهت بسیار مهم و خطرناک است.

متاسفانه برجام محملی برای افزایش رفت و آمدهای غربیان به کشورمان شده است و از این جهت باید نسبت به نفوذ به مراکز علمی توجه کرد. مسئولین و سیاست گذاران باید بین مفاهیمی مانند تعامل، ‌استقلال و انزوا فرق بگذارند. ممکن است دشمن برای آگاهی از برنامه علمی کشور و یا برای نفوذ در جامعه علمی کشور و تحت تاثیر قرار دادن جامعه علمی کشور، ‌جاسوسان یا انحرافگری نخبگان را طراحی کنند.
سند ملی آموزش 2030 در حالی در تاریخ 20 آذرماه سال جاری با حضور وزرای آموزش و پرورش و علوم در مراسمی رونمایی شد که تنها پیش‌نویس محتوای آن منتشر شد و هنوز ابهامات و سؤالات متعددی وجود دارد که به آن جواب داده نشده است.

این سند وضعیت حوزه آموزش در ایران بین سال‌های 2016 تا 2030 را ترسیم می‌کند که وضعیت و چگونگی تحصیل و سطح سواد در ایران و دیگر کشورهای عضو این پیمان کجا و چطور باشد

در حالی که به موجب این سند ما باید بسیاری از اطلاعات آموزشی و پژوهشی خود را در اختیار مراکز بینالمللی بگذاریم جای این سوال وجود دارد که ارتباط این سند با برنامه جامعه علمی کشور و همچنین سند تحول بنیادین وزارت آموزش و پرورش که در سال1390 تصویب شد چه ارتباطی دارد؟ ایا این سند منجر به تغییر در کتابهای درسی و برنامه آموزشی کشور نخواهد شد؟

بر این اساس است که می توان گفت جاسوسان آمریکایی در لباس یونسکو باکلمات فریبنده که «ایران بهترین کشور عضو در منطقه آسیا و اقیانوسیه در هدایت برنامه آموزشی 2030 یونسکو است» مسئولین علمی کشور را فریب میدهند تا ظرفیت عظیم فرهنگی کشور را در اختیار نظام سلطه برای جهانی سازی فرهنگ امریکا قرار دهند. قطعا این موضوع به معنای تعامل علمی و رشد و بالندگی علمی نیست؛ زیرا نظام سلطه و جهانیشدن هدفی جز استعمار و تامین اهداف و منافع خود ندارد. تاریخ گواهی میدهد میراث نظام استعمار غربی در کشورهای اسلامی و ایران جز غارت، جنایت، نفرت، تحقیر و انزجار نبوده است.

*آیا در صدر اسلام نیز با نفوذ علمی مواجه بودهایم تا برخورد پیامبر را در این مورد بررسی کنیم؟ آیا یهود در این مورد عملکرد خاصی دارد؟

رسول الله به طور کلی از تشبه به یهود نهی می فرمود یعنی حتی مسلمانان را نهی می کردند که وضع ظاهرشان را مانند یهود قرار دهند. افزون بر این پیامبر به شدت از مطالعه و مراجعه به کتب یهود نهی می کردند. ایشان حتی در مقابل استنساخ از کتاب های یهود نیز به شدت نهی می فرمودند. ایشان حتی اجازه نمی دادند مسلمانان به تورات مراجعه کنند و یا اینکه مسائل خود را از یهود بپرسند. 

برای فهم این روایات و فضای اجتماعی که این روایات در آن بیان شده است باید به این نکته توجه کرد که در جامعه صدر اسلام یهود دارای یک هیمنه علمی و فرهنگی بود و اعراب به شدت در مقابل آنها از جهت فرهنگی دچار خوباختگی بودند. یهود به دلیل بهرهمندی از تورات و مفاهیم آن و وجود مکتبخانههای آموزشی از یک غنای علمی و فرهنگی نسبت به اعراب بادیه نشین بیسواد برخوردار بود. این هیمنه علمی سبب اقتدار فرهنگی-اجتماعی یهود شده بود و سبب شده بود که برخی از اعراب فرزندان خود را برای آموزش خواندن و نوشتن به مدارس یهود بفرستند.

نباید فراموش کنیم که یهود در شبه جزیره عربستان یک اقلیت بود لذا برای حفظ حریم و هویت فرهنگی و تشخص هویتی خود تلاش میکرد. از این رو در انتقال معارف دینی خود و با تمرکز بر تورات عمل میکرد در حالی که در مقابل، اعراب شبه جزیره به جز شعر و شعرخوانی، بهرهای از علم و فرهنگ نداشت و به شترچرانی و جنگافروزی مشغول بودند.

*پس در جامعه صدر اسلام نیز دشمنی یهود در قالب نفوذ علمی وجود داشته است و پیامبر با ان مقابله کردند. بروزات سیاسی اجتماعی این نفوذ علمی چه بود؟ آیا منجر به انحرافات سیاسی اجتماعی شد؟

به بحث بسیار خوبی اشاره کردید. بحث نفوذ علمی و عواقب آن را به خوبی رصد کردید. در واقع یکی از مهمترین ابعاد نفوذ علمی، تاثیرات سیاسی و فرهنگی-اجتماعی آن است.

محکمترین سند در این مورد قرآن است که در آیه 82 سوره مائده می فرماید یهود دشمن ترین افراد با شما هستند. پس از این وقتی به سیره پیامبر مراجعه کنیم می بینیم ایشان شدیدترین برخوردها را با یهود متخاصم پیمان شکن دارد

اجازه بدهید قبل از پاسخ به این پرسش مهم و راهبردی نکته ای را در دشمن بودن یهود عرض کنم. اولین و محکمترین سند در این مورد قرآن است که در آیه 82 سوره مائده می فرماید یهود دشمن ترین افراد با شما هستند. پس از این وقتی به سیره پیامبر مراجعه کنیم می بینیم ایشان شدیدترین برخوردها را با یهود متخاصم پیمان شکن دارد. جنگ های پیامبر با کفار در جنگ بدر و احد و سپس جنگ احزاب به پایان می رسد. جالب اینجاست که یهود در همه این جنگها به صورت مستقیم یا غیرمستقیم حضور داشتند و کفار را یاری یا تحریک می کردند.

رسول الله پس از ورود به مدینه با یهودیان مدینه از موضع قدرت مذاکره کرد و با آنها پیمانی منعقد کرد که یهود حق ندارد علیه مسلمانان اقدام کند و یا اینکه با دشمنان مسلمانان همکاری کند ولی هیچ یک از طوایف یهود به پیمان خود پایبند نبود و پیامبر با آنها جنگید. مهمترین این جنگها با فتح قلعه خیبر همراه شد.

اساسا استقرار یهود در مدینه برای ایمان آوردن به اسلام نبود بلکه برای مقابله با آن و جلوگیری از حرکت پیامبر به سوی قدس بود.

بر این اساس یهودیان در زمان پیامبر نتوانستند برنامههای انحرافی خود را اجرا کنند ولی نفوذ فرهنگی سیاسی خود را از طریق مختلف پس از پیامبر اجرا کردند. بخش مهمی از این نفوذ از طریق نفوذ علمی روی داد. بخشی از این نفوذ علمی در قالب مسلمانانی بود که در مراکز یهودی درس خوانده بودند. امروزه نیز این موضوع در قالب بورسیه دانشجویان یا اعزام دانشحویان انجام میشود که با عنوان دیپلماسی آموزشی تحلیل و بررسی میشود. یکی از این افراد زید بن ثابت است. او پس از پیامبر به مناصب مهمی دست یافت.

در جریان سقیفه، بین انصار و مهاجرین نزاع افتاد، یکی گفت خلیفه از ما باشد؛ دیگری گفت از ما باشد، و در حالی که سعد بن عباده با ابوبکر بیعت نکرد و به همین خاطر انصار هم از بیعت او سر پیچی می‌کردند، زید بن ثابت اولین کسی بود که دست ابوبکر را گرفته و بیعت کرد  و به انصار گفت: او صاحب شماست، او خلیفه رسول خداست با او بیعت کنید.  این بیعت باعث شد دیگران نیز با ابوبکر بیعت کنند.
 به نظر می‌رسد، این خدمت زید به تثبیت خلافت خلفا، بی‌پاسخ نمانده و لذا برای او جایگاه بلندی در حکومت خلفاء داده شده است:
در دوران ابوبکر زید کاتب وی بود.

در زمان عمر، زید منصب قضاوت را نیز بر عهده داشت و عمر برای وی حقوق معینی را در نظر گرفته بود. زید چنان نزد عمر مقرب بود که در نامه‌ها نیز نام زید را بر نام خود مقدم می‌کرد و چنین می‌نوشت: «به زید بن ثابت از عمر»  در حالی که این بر خلاف معمول بوده است. هنگامی که عمر به مسافرت میرفت، زید جانشین عمر در مدینه بود  و کمتر سفری بود که عمر از آن برگشته و به زید باغی از نخل به زید نداده باشد.
در زمان عثمان از طرف وی امور بیت‌المال،  کتابت قرآن،  قضاوت  و دیوان  را بر عهده داشت و و در نبود عثمان جانشین وی در مدینه بود.  زید در سال 34 هجری هنگامی که معترضان قصد کشتن عثمان را داشتند به همراه ابو اسید ساعدی و کعب بن مالک و حسان بن ثابت به دفاع از عثمان پرداختند.

زید بن ثابت در میان اصحاب به یهودی بودن متهم بوده که زبان عبری نیز میدانسته است. مهمترین دلیل یهودی بودن زید به آموزش او در مراکز یهود و بهرهمندی او از علومی است که یهودیان از آن مطلع بودند و این در حالی است که یهودیان در جامعهای بسته زندگی میکردند و غریبهها، به ویژه مسلمانان را درون خود راه نمیدادند، پس چگونه ممکن بود کسی که مسلمان بوده، در مکتب یهودیان درس بخواند و با کودکان آنان بازی کند. 
زمانی که به عبداللّه بن مسعود اعتراض میشود که چرا مانند زید قرائت نمیکند، پاسخ میگوید: زمانی که من 70 سوره قرآن را از دهان رسول الله (ص) فرا گرفتم، زید بن ثابت با موهای بافته شده در مکتب‌خانه درس می‌خواند. ابی بن کعب نیز درباره زید می‌گوید: زمانی که من قرآن می‌خواندم، زید کودکی بود که با موهای بافته شده در مکتب با یهودی‌ها بازی می‌کرد.

موهای بافته شده کنایه ای از یهودی بودن است. چنانکه اکنون در میان یهودیان مرسوم است موهای سر را بافته و از دوطرف آویزان می کنند.

میخائیل لکر در رابطه با شخصیت زید بن ثابت و آموزش یافتن وی توسط یهودیان مینویسد «من اطمینان دارم که برای یک دورهای نامشخص زمانی ـ در حدود شش یا هفت سال که این فاصله در حدود سالهای مرگ پدر زید در نبرد بعاث  و هجرت بوده است ـ زید تحت تعلیم یهودیان قرار داشته و احتمالاً همانند یک فرزند یهودی رشد یافته است»   به نظر او اعراب مدینه در مکتب یا مدراس یا ماسکه یهودیان به تحصیل می پرداختند و از آنجا که باسوادان یهود باید از روی عهد عتیق، به آنها عربی میآموختند، تلاش میکردند تا دانشآموزان را به دین خود برگردانند که به نظر می رسد مورد زید بن ثابت یکی از این موارد بوده است.  

این فرایند چقدر شبیه فرایندی است که امروزه با عنوان دیپلماسی عمومی از آن یاد میشود. بخشی از دیپلماسی عمومی این است که کشورهای غربی به هدف تاثیر بر جریان نخبگان یک کشور، با اعطای بورسهای تحصیلی آنها را به کشورشان میآورند و تحت نظام آموزشی خودشان تربیت میکنند. طبیعی است یا این افراد در کشورهای غربی باقی میماند و یا اینکه به کشورشان بازمیگردند. در هر صورت آنها تربیت شده کشورهای غربی و در فضا و فرهنگ و نظام ارزشی آنها رشد کرده و به نوعی نیرو و مبلغ و مجری برنامههای کشورهای غربی و نظام سلطه هستند. جالب است در طول دوران تحریم ایران توسط آمریکا،‌ ایران از این جهت تحریم نبود و دانشجویان ایرانی میتوانستند در آمریکا تحصیل کنند.

امروزه در کشورهای شرقی و اسلامی ما با یک پدیدهای به عنوان نخبگان و سیاستمداران غربگرا مواجهیم و وقتی میبینیم بسیاری از کسانی که در کشورهای اسلامی در پست های اجرایی و مدیریتی و سیاستگذاری قرار دارند، تحصیلکرده غرب هستند، به اهمیت و تاثیر این موضوع پی میبریم.

به نظر من این یکی از مهمترین راههای نفوذ است که با عنوان نفوذ علمی میتوان از آن یاد کرد؛ نفوذی که به عرصه سیاسی و اجتماعی و فرهنگی نیز کشیده میشود و نوعی استعمار فرا مدرن است.

*آیا به جز این مورد مورد دیگری از این نوع نفوذ را در صدر اسلام سراغ دارید؟ برخورد پیامبر و اهل بیت علیهم السلام با این موارد چگونه بود؟

یهودیان دیگری مانند زید بن ثابت داریم با عنوان و تابلوی عالم و علم پس از پیامبر در بدنه سیاسی اجتماعی نظام اسلامی نفوذ کردند و در صدد اشاعه عقاید انحرافی یهود برآمدند به طوری که امروزه با عنوان مهمی به نام اسرائیلیات مواجهیم که به عنوان گزاره های انحرافی در حدیث تبیین می شود

یهودیان دیگری مانند زید بن ثابت داریم که با عنوان و تابلوی عالم و علم پس از پیامبر در بدنه سیاسی اجتماعی نظام اسلامی نفوذ کردند و در صدد اشاعه عقاید انحرافی یهود برآمدند به طوری که امروزه با عنوان مهمی به نام اسرائیلیات مواجهیم که به عنوان گزاره های غلط و انحرافی در حدیث و تفسیر تبیین می شود. مهمترین این یهودیان نفوذی که نفوذ علمی را ابزار انحرافگری فرهنگی و سیاسی در جامعه اسلامی قرار دادند عبارتند از کعب الاحبار، ابوهریره و عبدالله بن سلام.

جالب است بدانیم هیچ یک از این افراد با امام علی علیه السلام بیعت نکردند و پس از قتل عثمان مدینه را ترک کردند و نزد معاویه و به شام رفتند. در روایات نیز این افراد همواره رد شده و مورد انتقاد شدید قرار گرفته اند. امام علی علیه السلام ویاران خاص ایشان نیز در دوران خلفا با این افراد مقابله کردند و به رسواسازی آنها میپرداختند ولی آنها از حمایت نظام سیاسی حاکم برخوردار بودند.

رسول الله هیچ گاه به این افراد میدان و مجال نداد و صریحا آنها را از صحنه خارج کرد. البته برخی از آنها پس از پیامبر ایمان آوردند. اما نظام سیاسی اجتماعی پس از پیامبر این رویه را ادامه نداد و زمینه بروز و فعالیت آنها را فراهم کرد.

 

 

منبع: مهر


جمعه 96 مرداد 13 , ساعت 7:6 عصر

آیا هولوکاست واقعیت دارد یا خیر؟



راستش درباره این که هلوکاست واقعیت داره یا نه،بین همه جهانیان اختلاف هست.خود ما ایرانی ها هم اختلاف داریم.
دررابطه با این موضوع همیشه سوالات جدّیی وجود دارد که هنوز جوابی برای آنها ذکرنشده است ؛وهمین سوالات بی جواب واقعیت داشتن آن را بعید به نظر می رساند؛برخی از این سوالات عبارتند از:
1- اگر هلوکاست واقعیت داشت؛پس چرا تحقیق درباره هلوکاست تو کشور های اروپایی ممنوعه؟به نظرتون این کمی مشکوک نیست؟!به نظرتون این قانون چه چیزیو می خواد بگه؟!
2- اگر هلوکاست واقعیت داشت؛مردم فلسطین چه گناهی دارن؟نقش اونا این وسط چیه؟مگر نه این که برای هلوکاست آلمانی ها باید محاکمه بشن؟
3- اگر هلوکاست واقعیت داشت،پس چرا اجازه تحقیق به دانشگاه ها داده نشد و حتی خلاف قانونه؟!

برای پی بردن بردن به پاسخی مناسب برای پرسش فوق به برخی تحقیقات انجام شده توسط محققین غربی دررابطه با این حادثه،اشاره می کنم:

مکتب "تاریخ واقعی" و افسانه هولوکاست
در سال‌های اخیر علاقه مردم غرب به پدیده هولوکاست افزایش‌یافته است. تحقیقات نشان می‌دهد که حجم مطالب منتشر شده در رابطه با هولوکاست در دهه 1990 ده برابر دهه‌های 1940 و 1950 میلادی است. این موج علاقه به کشف حقایق تاریخی و مقابله با تبلیغات هالیوودی و ژورنالیستی و تاریخنگاری رسمی به ایجاد یک مکتب جدید تاریخنگاری انجامیده که به "تجدیدنظرطلبی" (رویزیونیسم) یا "تاریخ واقعی" معروف است.

پاسخ : آیا هولوکاست واقعیت دارد یا خیر؟



معمولاً از «پل رازینیه» فرانسوی به‌عنوان بنیانگذار این مکتب یاد می‌کنند. «رازینیه» در زمان جنگ دوّم جهانی از اعضای جنبش مقاومت فرانسه بود که به‌وسیله «گشتاپو» دستگیر شد و به اردوگاه «بوخنوالد» اعزام گردید و تا پایان جنگ در اردوگاه‌های مختلف نازی زندانی بود. پس از جنگ وی عالی‌ترین نشان مقاومت را از دولت فرانسه دریافت کرد و سپس به عرصه تحقیقات تاریخی روی آورد، در زمینه جنگ دوّم جهانی به تحقیق و انتشار کتاب پرداخت و از جمله به ترسیم وضع اسفناک اردوگاه‌های جنگی نازی دست زد. ولی او بتدریج در جریان تحقیقش به نظراتی رسید که تصویر رسمی را کاملاً نفی می‌کرد. «رازینیه» اعلام کرد که:
اولاً، افسانه اتاق‌های گاز برای کشتار زندانیان- اعم از یهودی و غیر یهودی- مطلقاً صحت ندارد.
ثانیاً، در دوران جنگ هیچ سیاستی از سوی آلمان برای کشتار جمعی یهودیان اروپا وجود نداشته است.
ثالثا، یهودیان کشته شده در دوران جنگ بین نهصد هزار تا یک و نیم میلیون نفر هستند نه شش میلیون نفر و این افراد مانند دیگران در جریان جنگ یا در اثر بیماری‌های مسری، به‌ویژه تیفوس، از بین رفتند.

پاسخ : آیا هولوکاست واقعیت دارد یا خیر؟




امروزه دو مورخ صاحب ‎نام به‌عنوان مهم‌ترین هواداران مکتب تاریخنگاری واقعی شناخته می‌شوند: اولی، «دیوید ایروینگ» انگلیسی است. «ایروینگ» مورخ بسیار معتبری است در حدی که برخی نشریات سرشناس انگلیس نوشته‌اند هیچ کس نمی‌تواند درباره جنگ دوّم جهانی کار کند و پروفسور ایروینگ را نادیده بگیرد. او اولین کسی است که خاطرات 75000 صفحه‌ای «گوبلز» را به‌دست آورد و روی آن کار کرد. این خاطرات به‌مدت 50 سال برای مورخین ناشناخته بود و در آرشیوهای سری ارتش سرخ شوروی نگهداری می‌شد. ایروینگ پس از یک کار شش ساله بر روی اسناد سری شوروی سابق اولین بیوگرافی کاملاً مستند هیتلر را منتشر کرد با نام جنگ هیتلر که جنجال فراوان به‌پا نمود و کار وی را به دادگاه کشانید. ایروینگ در کتاب «جنگ هیتلر» مدعی است که:
اصولاً در دوران جنگ هیچ نوعی از کشتار یهودیان (هولوکاست) در کار نبوده است. ایروینگ نشان داد که مهم‌ترین اسناد جنگ دوّم جهانی همه به‌طور مرموزی مفقود شده‌اند. بسیاری از یادداشت‌های روزانه سران آلمان و ایتالیا که تا مدتی پیش در آرشیوهای شوروی سابق و آلمان و سایر کشورهای اروپایی موجود بود به سرقت رفته و پنهان یا معدوم شده است. او از جمله اشاره می‌کند به یادداشت‌های روزانه «موسولینی» که زمانی موجود بود و اکنون نیست. ایروینگ معتقد است که:

پاسخ : آیا هولوکاست واقعیت دارد یا خیر؟



اولاً، در آشویتس و سایر اردوگاه‌های نازی اتاق گاز وجود نداشته است.
ثانیاً، هیتلر هیچ اطلاعی از وجود اتاق‌های مرگ و برنامه سازمان‌یافته برای کشتار یهودیان نداشته است. (ایروینگ برای کسی که بتواند ثابت کند هیتلر از هولوکاست مطلع بوده جایزه‌ای به مبلغ 1000 پوند تعیین کرده است.)
ثالثاً، یک توطئه جهانی وجود دارد که به مورخین اجازه تحقیق بیطرفانه و برکنار از پیشداوری در زمینه هولوکاست را نمی‌دهد.
رابعاً، رقم شش میلیون کشته یهودی در جنگ دوّم صحت ندارد و تعداد مقتولین یهودی کمتر از یک میلیون نفر است که در اثر بیماری یا در جریان جنگ، مانند دیگران، کشته شده‌اند نه در اثر طرح سازمان‌یافته امحاء جمعی.

دومین مورخ سرشناس هوادار مکتب تاریخنگاری واقعی،« رابرت فوریسون» فرانسوی است. پروفسور فوریسون و خانواده‌اش نیز، مانند رازینیه، در زمان جنگ از آلمانی‌ها آزار فراوان دیده بودند. او مؤلف کتاب‌های متعددی است و ثابت می‌کند که اتاق گاز و سیاست امحاء جمعی یهودیان صحت ندارد.

پاسخ : آیا هولوکاست واقعیت دارد یا خیر؟



فرد صاحب ‎نام دیگر در این عرصه «فرد لوختر» آمریکایی است. لوختر مورخ نیست بلکه مهندس متخصص ساختمان زندان است. او برای تحقیق به لهستان رفت و در بازگشت گزارش 196 صفحه‌ای خود را منتشر کرد که به گزارش لوختر معروف است. او در این گزارش وجود اتاق‌های گاز را منکر شد. او ثابت کرد که اتاق‌های گاز در آشویتس و سایر اردوگاه‌های لهستان پس از جنگ دوّم جهانی با هدف جلب توریسم به‌وسیله حکومت کمونیستی لهستان احداث شده است.
در این زمینه افراد سرشناس دیگری نیز کار کرده‌اند:
« گرمار رودلف» مؤلف کتابی در انکار اتاق‌های گاز آشویتس است.
«ارنست زوندل» کانادایی کتابی نوشته با عنوان« آیا واقعاً شش میلیون نفر کشته شده‌اند»؟
«دیوید هوگان» کتابی دارد با عنوان افسانه شش میلیون نفر.
«دکتر بروزات» تحقیقی دارد درباره اتاق‌های گاز در داخائو و اثبات می‌کند که نه در داخائو، نه در بوخنوالد و نه در سایر اردوگاه‌های آلمانی اتاق گاز برای کشتار یهودیان و سایر زندانیان وجود نداشته است.
و بالاخره «رژه گارودی»، عضو جنبش مقاومت فرانسه در زمان جنگ دوّم، که او نیز، بر اساس تحقیقات محققین پیشگفته، نشان می‌دهد که هولوکاست صحت ندارد و یک افسانه ساختگی است.

جمعه 96 مرداد 13 , ساعت 6:46 عصر

هولوکاست؛ بزرگ ترین دروغ تاریخ


تاریخ بشر، جنگ ها، نسل کشی ها و جنایات بسیاری را به خود دیده است؛ اما تنها یک حادثه تاریخی است که به عنوان منطقه ممنوع محسوب می گردد و به هیچ محققی اجازه پژوهش در مستندات، اظهار نظر و بیان حقایق تاریخی پیرامون آن داده نمی شود و با تمام توان با آن بر خورد می شود؛ آن هم از سوی کشورهایی که خود را مهد و سمبل آزادی می دانند. این قضیه، مربوط به کشته های جنگ جهانی دوم است؛ البته نه مربوط به همه چهل میلیون کشته شده این جنگ؛ بلکه تنها مربوط به کشته ها و مرده های یهودی است!

واقعیت این است که افسانه هولوکاست، با فلسفه وجودی دولت اسرائیل و منافع حیاتی صهیونیسم بین الملل و دولت های غربی، ارتباطی ناگسستنی دارد و از این رو، منطقه ممنوع غرب محسوب می گردد.

هولوکاست چیست؟

1 . هولوکاست (Holocaust)، به معنای «سوزاندن با آتش است که به طور کامل از میان برود» و واژه ای است یونانی که از دو واژه Holosبه معنی همه و Kaustus1 به معنی سوزاندن و نابود کردن ترکیب شده است و در لغت، به معنای «همه سوزی» است

2 . برخی از زبان شناسان، این واژه را برگرفته از جنایت یهودیان در یمن باستان می دانند

3 . که به تدریج و در گذر ایام، مفهوم عام تری یافته، به سوزاندن زنده زنده انسان ها اطلاق شده است و در اصطلاح، به نظریه ای اطلاق می شود که ادعا دارد شش میلیون یهودی در طول جنگ جهانی دوم، بر اثر اعمالی از قبیل اعدام در اتاق های گاز و سوزانده شدن در کوره های آدم سوزی اردوگاه های کار اجباری نازی ها، کشته شده اند.4

بر اساس قانونی که پیش نویس آن در اوایل دهه 80 قرن نوزدهم، توسط تعدادی از اعضای آژانس بین المللی صهیونیسم، تحت سرپرستی «رنه ساموئل سپرات»، خاخام معروف فرانسه تهیه و در ژوئیه سال 1990م. در فرانسه به تصویب رسید، هرگونه تردید درباره «هولوکاست»، اعم از تردید درباره کشتار - مورد ادعای - یهودیان در جنگ جهانی دوم، وجود اتاق های گاز و حتی کمترین تردید در رقم 6 میلیونی یهودیان کشته شده، جرم تلقی می شود و هرکس در فرانسه از این قانون تخلف کرده، در سه موضوع یاد شده تردید کند، به یک ماه تا یک سال زندان و پرداخت 2 هزار تا 300 هزار فرانک جریمه محکوم می شود. بعدها با فشار آمریکا، انگلیس، فرانسه و آژانس صهیونیستی، این قانون در اکثر کشورهای اروپایی نیز به تصویب رسید؛ به طوری که امروزه هرگونه تردید درباره هولوکاستِ مورد ادعا و ابعاد و اجزای آن، در اروپا جرم تلقی می شود!5 جرج بوش، قانون «آنتی سیمیتیزم» را برای به اصطلاح کنترل این پدیده در جهان امضا کرد. هدف از قانون یهودستیزی دولت بوش، این است که تمام انتقادها علیه رژیم اسرائیل را به سکوت کشانده و ددمنشی ها و دروغ های این رژیم را از بین ببرد.6

سرانجام با تلاش رژیم صهیونیستی، این افسانه، جنبه ای جهانی به خود گرفت و مجمع عمومی سازمان ملل، با تصویب قطع نامه ای، روز 27 ژانویه7 را به عنوان روز یادبود هولوکاست، نام گذاری کرد.8

انگیزه های طرح هولوکاست

در بررسی انگیزه های طرح افسانه هولوکاست، با دو عامل عمده مواجه ایم که از این قضیه به صورت های مختلف بهره مند شده اند؛ یکی صهیونیسم که ذی نفع عمده است و دیگری خود دولت های غربی.

الف) انگیزه های صهیونیسم

از دیدگاه محققانی که درباره چگونگی و انگیزه های طرح افسانه هولوکاست به تحقیق پرداخته اند، چند دلیل عمده در این زمینه وجود دارد که عبارتند از:

1. انگیزه های سیاسی

از دیدگاه صهیونیست ها، برپایی دولت اسرائیل، نتیجه منطقی ظلم بر یهودیان در هولوکاست است. تعجب آور این است که آنها می خواهند به واسطه وقوع «آشویتس»9 و کوره های آدم سوزی خیالی، خود را مستحق برپایی یک دولت بنمایانند؛ آن هم در گوشه دیگری از جهان و با غصب سرزمین ملتی که هیچ گونه ربطی به جنایات واقعی یا ساخته و پرداخته آنان ندارد. چنان که «آبراهام هشل» می گوید: «دولت اسرائیل، پاسخ خدا به آشویتس است»10 و « موشه زیمرمن»، رئیس گروه مطالعات آلمانی در دانشگاه عبری اورشلیم تأکید می کند که «هالوکاست [هولوکاست]، توجیه اصلی تأسیس دولت اسرائیل است».11

چرا در فلسطین؟

سازمان صهیونیسم، در شرایط جنگ جهانی، اولین مرحله از پروژه تسلط بر جهان را کلید زد. این سازمان، چاره را در این دید که از هرج و مرج به وجود آمده در جنگ جهانی استفاده کند و با «مظلوم نمایی» هرچه تمام تر، چنین جلوه دهد که جهان مسیحیت به آنان حمله کرده و تعداد زیادی از آنان را کشته است؛ پس آنان ناچارند به جای دیگری بروند و کجا بهتر از خاورمیانه و آن هم فلسطین؛12 سیاستی که نه بر اساس اجبار، بلکه کاملاً مورد خواست و مطابق اهداف صهیونیسم بود. «هانا آرنت» معتقد است: «سیاست ناسیونال سوسیالیست ها در مورد یهودیان، سیاستی بود که کاملاً طرفدار صهیونیسم بود».13 «هاینتس هوهنه»، روزنامه نگار آلمانی نیز در تأیید این نظر می گوید: «صهیونیست ها، استقرار فاشیسم در آلمان را نه به مثابه یک مصیبت ملی، بلکه به عنوان فرصتی تاریخی و بی مانند در وصول به هدف های صهیونیستی خویش می دیدند».14

علاوه بر تأسیس اسرائیل و تلاش برای تحقق اهداف صهیونیسم بین الملل، صهیونیست ها دو هدف عمده سیاسی دیگر را از مظلوم نمایی یهود و تقدس بخشیدن به هولوکاست، تعقیب می کنند؛

1. پیش گیری از خیزش عمومی جهانیان علیه صهیونیسم.

2. مظلوم نمایی و برانگیختن احساسات نژاد یهود و ایجاد اتحاد سیاسی آنان.15

2. انگیزه های اقتصادی

صهیونیست ها با ماجرای هولوکاست و طرح دعاوی حقوقی علیه کشورهای آلمان، اتریش، لهستان، سوئیس و...، تا کنون میلیاردها دلار به جیب زده اند. به عنوان نمونه، آلمان ملزم شد از سال 1952 تا سال 2002م. به روش های مختلف، به بازماندگان به اصطلاح قتل عام یهود غرامت بپردازد16 و بر اساس توافق های حاصله، «دولت این کشور، زیر فشارهای باج خواهانه صهیونیست ها، مجبور شد موافقت خود را با اعطای سالانه 50 میلیون مارک تا سال 2002م. به رژیم صهیونیستی اعلام نماید».17

گلدمن (مجری اصلی طرح) می گوید: «هدف از این افسانه سازی ها و دروغ پردازی ها، صرفاً گرفتن غرامت برای قربانیان جنگ نبود؛ بلکه هدف از آن، تهیه بودجه لازم جهت پایه ریزی حکومتی بود که کوچک ترین حقی در این رابطه نداشت؛ زیرا زمانی که این جنایات انجام شد، چنین دولتی وجود خارجی نداشت؛ اما از این مسئله، برای فراهم آوردن تسلیحات لازم برای جنایات جدید بهره گرفت».18

3. انگیزه های روانی

سوء استفاده از گرایش های فطری بشر به حمایت از مظلوم، رساترین تعبیری است که می توان آن را محور همه فعالیت های جنبش صهیونیسم در طی قرن بیستم دانست؛ مفهومی که در ایجاد دولت نامشروع صهیونیستی در فلسطین و تحکیم پایه های آن، بسیار موءثر بوده و یهودیان با تمسک به این شیوه تا کنون توانسته اند بر تمامی جنایت ها، قانون شکنی ها و فزون خواهی های خود در سرتاسر جهان سرپوش گذارند.

«پل فرام»، مدیر انجمن کانادایی آزادی بیان می گوید: «من با رئیس جمهور ایران موافقم و معتقدم اشتباه است که فلسطینیان تاوان گناه اروپایی ها را بپردازند و کشور خود را از دست بدهند. من همچنین بر این باورم که داستان دروغین هولوکاست، برای این که به اروپاییان و ساکنان آمریکای شمالی این حس داده شود که گناهکارند، ایجاد شده است. افسانه هولوکاست، به یهودیان اجازه می دهد تا میلیاردها دلار از آلمان و دیگر کشورها غرامت بگیرند. هولوکاست همچنین اذهان مردم آمریکای شمالی و اروپا را برای پذیرش ددمنشی ها و خشونت های اسرائیل آماده می کند».19

مقام معظم رهبری در تحلیلی جامع و شیوا از نحوه شگردهای تبلیغاتی صهیونیست ها و اهدافی که آنان از مظلوم نمایی یهود و طرح کوره های آدم سوزی دنبال می کنند، می گوید: «صهیونیست ها از اول کار، یک شگرد تبلیغی را انتخاب کردند که عبارت است از مظلوم نمایی. برای مظلوم نمایی، داستان ها و افسانه های فراوانی جعل شد؛ خبرهایی ساخته شد و تلاش های بی وقفه ای انجام گرفت. اینها مسئله نگرانی روانی یهودیان را مطرح کردند و گفتند چون یهودی ها در طول قرن های متمادی زیر فشار بودند، از لحاظ روانی دچار نگرانی اند و به امنیت روانی احتیاج دارند. صهیونیست ها در مذاکرات با سران کشورهای غربی و بعدها در گفت وگوهای خود با کشورهای اسلامی و عربی، مسئله امنیت روانی را مطرح کردند و گفتند ما به امنیت روانی احتیاج داریم و باید امنیت روانی ما تأمین شود. هر اقدامی بخواهد انجام بگیرد، اگر به سودشان نباشد، به بهانه امنیت روانی، می توانند آن را خنثی کنند. شما وقتی سرزمین را از دست می دهید، می دانید چه چیزی را از دست داده اید؛ اما وقتی می خواهید خواسته اسرائیل را در مورد امنیت روانی برآورده کنید، نمی دانید تا کجا باید تسلیم شوید و تا کجا باید امتیاز بدهید. این امتیازدهی، پایانی ندارد؛ مرتب باید امتیاز داد. تجربه اروپا در این مورد، عبرت آموز است. دولت آلمان، صد و پنجاه میلیارد مارک به عنوان خسارت به یهودی ها داد؛ اما خسارت یهودیان از آلمان، هنوز تمام نشده است؛ باز هم خسارت طلبکارند و باید به آنها داده شود! آن چه یهودی ها با آلمان کردند، کم و بیش با برخی کشورهای اروپایی دیگر - مثل اتریش، سوئیس، فرانسه، حتی تا چند سال قبل با واتیکان - نیز انجام دادند؛ همه باید خسارت بدهند؛ این خسارت تمام شدنی نیست! همه سیاست مداران، خبرنگاران، روشنفکران، کارگزاران و نخبگان غرب باید در مقابل بنای یادبود کوره آدم سوزی سر تعظیم فرود بیاورند؛ یعنی همه، داستانی را که اصل صحت آن معلوم نیست، مورد تأکید قرار دهند و خود را بدهکار آن داستان قلمداد کنند. اینها روش هایی است که در تبلیغ دارند و همه معطوف به مظلوم نمایی است».20

ب) انگیزه غرب در طرح و تبلیغ هولوکاست

در یک جمع بندی، اهداف اروپا و آمریکا از این اقدام، عبارتند از:

1. تخلیه حداکثری جماعت یهود از درون سرزمین های یهودی به یک مکان مشخص.

2. تمرکزدهی به یهود در محل اتصال سه قاره و استقرار اسرائیل در قلب خاورمیانه، برای ایجاد یک پایگاه دیدبانی بر منابع غرب در خاورمیانه.

3. ایجاد منطقه امنیتی غرب در قلب مناطق اسلامی، برای نظارت و دیده بانی بر منافع امنیتی غرب از درون منطقه.

نقد دلایل هولوکاست

با وجود تمام تدابیر، امکانات و حجم عظیم تبلیغات جهانی به کار گرفته شده جهت اثبات این واقعه، تاکنون ده ها مورخ برجسته اروپایی و صدها استاد بلندآوازه و متخصص شناخته شده بررسی اسناد تاریخی، با ارائه اسنادی که هیچ صاحب نظری نمی تواند در صحت آنها کمترین تردیدی روا دارد، به روشی کاملاً علمی اثبات کرده اند که ماجرای هولوکاست و کوره های آدم سوزی، اتاق های گاز قتل عام 6 میلیون یهودی و هر آن چه صهیونیست ها در این باره ادعا می کنند، دروغ محض و یک داستان ساختگی است که واقعیت آن یقیناً با اسناد موجود، زیر سوءال رفته، مدارک و شواهد ادعایی یهودیان بدون اعتبار و ابطال پذیر است. افرادی همچون مارک وبر، روبرت فوریسون، فردریک توبن، روژه گارودی، دیوید ایروینگ، آرمان امادروس و داریوژ راتایژاک و... از این گروه متخصصان هستند که اغلب به «تجدیدنظر طلبان» مشهور می باشند.21

1. اتاق های گاز

یکی از مهم ترین ادعاهای یهودیان و متفقین بعد از جنگ جهانی دوم، این بود که آلمان ها، یهودیان را در اتاق های گاز می کشتند. تحقیقات علمی ای که درباره مکان های مورد ادعا، انجام شده، عدم صحت آن را ثابت می کند.

پروفسور «روبر فوریسون»، نویسنده و محقق برجسته فرانسوی، متخصص و کارشناس عالی رتبه اسناد و مدارک تاریخی، می گوید: «من تا سال 1960 به واقعیت کشتار بزرگ در اتاق های گاز اعتقاد داشتم. پس از چهارده سال اندیشه و مطالعه شخصی و آن گاه چهارسال تحقیق بی وقفه و خستگی ناپذیر، همانند بیست نفر از نویسندگان «رویزیونیست» (تجدیدنظرطلب) تاریخی، اطمینان یافتم که با یک دروغ بزرگ تاریخی مواجه هستم. از اردوگاه های «آشویتس» و «بیرکناو»، چندین مرتبه بازدید کردم. در اردوگاه های «اشتروتهوف» (در آلزاس فرانسه) و «مایدانک» (در لهستان)، مکان هایی را که به عنوان «اتاق گاز» معرفی می شدند، بررسی کردم. در مرکز اطلاع رسانی یهود در پاریس، آرشیوها، دست نویس ها، شهادت های کتبی، اسناد مربوط به بازجویی محکومان جنگ جهانی دوم و دادگاه نورنبرگ و هزاران سند و مدرک دیگر به جا مانده از آن دوران را مطالعه کردم. برای یافتن پاسخ سوءال های خود، بی وقفه از متخصصان و تاریخ دانان پرسش کرده ام. سال ها، اما بیهوده به دنبال فقط یک بازمانده از بازماندگان جنگ بودم که به چشم خود اتاق های گاز را دیده باشد؛ به حتی یک مدرک، فقط یک مدرک راضی بودم؛ اما همین یک مدرک را هم نیافتم. در مقابل، آن چه یافتم، تعداد بی شماری مدارک مجعول بود. پس از آن، با سکوت، مزاحمت، دشمنی، توهین و بالاخره ضرب و جرح و محاکمه مواجه شدم».22

پروفسور «روژه گارودی»، محقق مسلمان فرانسوی نیز با تحقیقات خود در این زمینه دریافت که از یک سو گاز HCNقیمت و هزینه زیادی داشته، در نتیجه گران ترین شیوه اعدام محسوب می شودو از سوی دیگر، مکان هایی که یهودیان از آن به عنوان اتاق گاز نام می برند، اصلاً قابلیت چنین کاری را ندارند؛ زیرا این گاز باید در یک پوششی از فولاد اکسیدنشدنی باشد و درب ها نیز باید مجهز به لولاهایی از پنبه نسوز کائوچویی مخصوص یا تفلون باشد. متخصصان پزشکی قانونی پس از بازدید از این مکان ها اظهار داشتند که استفاده این تأسیسات از گازHCN ، فوق العاده خطرناک است و در این مکان ها هیچ تجهیزاتی برای مهار این گاز در نظر گرفته نشده است.23

2. کوره های آدم سوزی

از دیگر ادعاهای صهیونیست ها این است که نازی ها، یهودیان را در کوره های آدم سوزی می سوزاندند. این ادعا، امروزه به عنوان یک دروغ تاریخی شناخته شده است.

«وئیس مارشالکو»، درباره اتاق های گاز و کوره های آدم سوزی اسناد جالبی ارائه می کند. یکی از این اسناد، مقاله ای از «شم»، روزنامه زیرزمینی ناسیونالیست های یهودی فرانسه است که در 8 ژوئیه 1944م. درباره وضعیت 9 اردوگاه از اردوگاه های نگهداری و توقیف یهودیان در آلمان توضیح می دهد. در این گزارش، حتی یک کلمه هم از قلع و قمع یهودیان یا بدرفتاری با آنان نیست. در این گزارش همچنین هیچ حرفی از اتاق های گاز، اردوگاه های مرگ و یا بچه کشی به میان نمی آید. درست در نقطه مقابل آن، گزارش «شم» می گوید که [بچه های 2 تا 5 ساله را به کودکستان های مختلف برلین می فرستادند تا از کمک های ویژه ای برخوردار شوند]. مارشالکو توضیح می دهد که چگونه زیر نظر یهودیان در پایان سال 1945م. اردوگاهی چون «داخو» مورد تخریب و بازسازی هدف دار قرار گرفت.

او می نویسد: «قبل از هر چیز، منظره زیبای سرسبز و بوستان گونه اردوگاه باید به کلی تخریب می شد؛ چون برای سینماروهای آمریکایی، پذیرش این امر که یهودیان را در دل باغ و بوستان و بستری از گل و گیاه شکنجه می کردند، کار مشکلی بود؛ به ویژه وقتی آنها را به سینماها کشانده بودند تا صحنه های مخوف و ترسناک (اردوگاه ها) را نشانشان دهند. از این رو، به کارگران جدید اردوگاه دستور دادند مثلاً یک گودال خون که لوله ای از آن به خارج می رفت، بسازند تا طوری به نظر آید که از این گودال، خون یهودیان از طریق آن لوله، تخلیه می شده است. محوطه استحمام زندانی ها، اتاق رخت کنی آنها و محوطه های ورودی، تماماً باید بازسازی می شدند تا به صورتی درآیند که به کوره آدم سوزی ای که یهودیان ادعا می کردند، شبیه باشند».24

3. شش میلیون کشته یهودی

بر اساس تحقیقات و مستندات تاریخی، چنین چیزی نیز اصلاً واقعیت نداشته است. مارشالکو بر مبنای شواهد متعدد آماری نشان می دهد که تمام یهودیان اروپا در سال 1933م. بالغ بر 000/600/5 نفر بوده اند و این رقم، مورد تأکید یهودیان آمریکا نیز می باشد. اگر از این تعداد، یک میلیون یهودی بیرون خط مولوتف - روبین تروپ، کسر شود و اگر یهودیان ساکن در کشورهای بی طرف و متفقین را هم کسر کنیم، رقم 000/500/2 باقی می ماند؛ در حالی که بنا به نظر کارشناسان، جمعیت یهودیان ساکن در قلمرو هیتلر و هیملر، به نیم میلیون هم نمی رسید.25

مارشالکو می افزاید: «در بالاترین سطح ممکن، تعداد یهودیان جان باخته را نمی توان بیش از 500 تا 600 هزار نفر دانست؛ اما در مقایسه با این، ملل مسیحی تلفات به مراتب بیشتری را متحمل شدند. اجازه دهید ملت کوچک مجارستان را در نظر آوریم که کل جمعیت آن شاید از تعداد یهودیان امروز بیشتر نباشد. تعداد قربانیان جنگ مجارستان، چه آنهایی که در بمباران های هوایی مرده بودند و یا این که در اردوگاه های مرگ سیبری از گرسنگی جان باخته اند و یا یخ زده باشند، حداقل به رقم یک میلیون نفر می رسید».26

جمع بندی

1. نحوه برخورد غرب با هولوکاست و جلوگیری از تحقیقات علمی و مستند دانشمندان، نه تنها با ادعای آزادی عقیده و بیان منافات دارد، بلکه خود حاکی از ساختگی و غیرواقعی بودن این قضیه است.

2. مدعیان حقوق بشر با بزرگ نمایی بخشی از جنایات جنگ جهانی دوم - در مقابل سایر جنایاتی که در این جنگ اتفاق افتاد؛ مانند بمباران اتمی ژاپن توسط آمریکا و همچنین سایر نسل کشی هایی جهان - سیاسی بودن جانبداری خود از حقوق بشر را به اثبات رسانده اند.

3. بر اساس تحقیقات علمی و مستندات تاریخی انجام شده توسط محققان و متخصصان، ماجرای هولوکاست و کوره های آدم سوزی، اتاق های گاز قتل عام 6 میلیون یهودی و هر آن چه صهیونیست ها در این باره ادعا می کنند، دروغ محض و یک افسانه ساختگی است.

4. با دروغ بودن افسانه هولوکاست، اساس تشکیل دولت اسرائیل و توجه مضاعف به این مولود بی هویت انگلیس و آمریکا، زیر سوءال می رود.

5. بر فرض قبول هولوکاست، با چیزی جز «ادعای ظلم مسیحیان در حق یهودیان» مواجه نیستیم؛ اما وقتی غرب با دفاع از هولوکاست، ادعای ظلم به آنها را می پذیرد و ادعای جبران خسارات وارده به یهود را دارد، چرا این خسارت را از جیب ملت های دیگر پرداخت می کند؟ اروپا در صورت پافشاری بر وقوع هولوکاست و جبران خسارت، باید قسمتی از زمین های خود را در اختیار صهیونیست ها قرار دهد. تنها این گونه، غرب می تواند خود را از چالشی بزرگ در مقابل یهود - که خود را مظلوم می دانند - و یک میلیارد مسلمان رهایی بخشد.

6. واقعیت این است که افسانه هولوکاست با فلسفه وجودی دولت اسرائیل و منافع حیاتی صهیونیسم بین الملل و دولت های غربی ارتباطی ناگسستنی دارد و برجسته کردن مسئله هولوکاست، صرفاً سرپوش نهادن بر ماهیت نامشروع اعمال توسعه طلبانه و جنایات رژیم اسرائیل در فلسطین و جهان می باشد.

پی نوشت:

1. در بعضی از متون به جای واژه Kaustos، از واژه Kaieinاستفاده شده است.

2. محمد احمدی، پژوهه صهیونیست (مجموعه مقالات)، مرکز مطالعات فلسطین. (مقاله واقعیت یهودستیزی، ص 214).

3. این واقعه قبل از بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله در یمن اتفاق افتاده است و در سوره مبارکه بروج به آن اشاره شده است. در این واقعه هولناک، جمع انبوهی از مردان، زنان و کودکان، در حالی که غل و زنجیر بر دست و پا و گردن آنها زده اند، تنها به خاطر ایمان به خداوند و پیروی از حضرت مسیح، زنده زنده به درون آتش انداخته و سوزانده شدند.

4. پروفسور روبر فوریسون، اتاق های گاز در جنگ جهانی دوم، واقعیت یا افسانه؟ ترجمه دکتر سید ابوالفرید ضیاءالدینی، مؤسسه فرهنگی - پژوهشی ضیا.

5. حسین شریعتمداری، هولوکاست افسانه نیست، روزنامه کیهان، 22 آذر 1384.

6. عبدالله محمد سیندی، استاد دانشگاه نیویورک، هولوکاست افسانه ای خاص صهیونیسم است، خبرگزاری مهر، 6/11/1384.

7. این روز، روز آزادسازی اردوگاه اسرای جنگی آشویتس در لهستان، توسط ارتش سرخ روسیه در جنگ جهانی دوم است.

8. ر.ک: هولوکاست؛ دروغ تاریخی 27 ژانویه.

9. نام یکی از کوره های آدم سوزی؛ سایر این کوره های خیالی عبارتند از: داخائو، تربلینکا، بیر کناو.

10. روژه گارودی، محاکمه صهیونیسم اسرائیل؛ ترجمه جعفر یاره، احمد نخستین، مجید خلیل زاده، ص 150-149.

11. همان، ص 150.

12. از هولوکاست تا تشکیل دولت اسرائیل، پایگاه اطلاع رسانی رسا.

13. محاکمه صهیونیسم اسرائیل، ص 56.

14. یوری ایوانف، صهیونیسم، ترجمه ابراهیم یونسی، ص 129.

15. محمدرضا واحدی، بوی خون، ص 45-44.

16. ر.ک: پژوهه صهیونیست، ص 225.

17. نشریه نداء القدس، ارگان جنبش جهاد اسلامی، دفتر تهران، 30/10/1376، ص 16.

18. روژه گارودی، محاکمه آزادی، ترجمه جعفریان و دیگران، مؤسسه اندیشه معاصر، 1377، ص 8.

19. هولوکاست منافع، اقتصادی - سیاسی صهیونیسم را تأمین می کند، خبرگزاری مهر.

20. سخنان مقام معظم رهبری در همایش بین المللی رسانه های جهان اسلام در حمایت از انتفاضه فلسطین، 11/11/1380.

21. اسرائیل شاهاک، تاریخ یهود، مذهب یهود، بار سنگین سه هزاره، ترجمه مجید شریف، نشر چاپخش، 1376، ص 20.

22. پروفسور روبر فوریسون، اتاق های گاز در جنگ جهانی دوم واقعیت یا افسانه؟ ترجمه دکتر سید ابوالفرید ضیاء الدینی.

23. روژه گارودی، اسطوره های بنیان گذاری سیاسیت اسرائیل، ترجمه حمیدرضا آژیر.

24. فتح جهان با دروغی به نام «کوره یهودی سوزی»، سایت علمی یهود.

25. فاتحین جهانی، ص 182-181.

26. فتح جهان با دروغی به نام «کوره یهودی سوزی».


جمعه 96 مرداد 13 , ساعت 6:43 عصر

هولوکاست افسانه یا واقعیت؟


• هولوکاست در لغت:
هلوکاست یعنی قربانی بزرگ یا قتل عام.
• منشا و ریشه هلوکاست:
در سال 1946 بعد از جنگ جهانی دوم از سوی دادگاه بین المللی نظامی در نورنبرگ به استناد شهادت رودولف هس افسر نیروی مخصوص پلیس آلمان نازی (ss) که فرماندهی آشویتس را بر عهده داشت اظهاراتی را که بعدها مشخص شد تحت شکنجه شدید اعلام کرده بود، مورد بهره برداری سیاسی و امتیازگیری قرار گرفته است.
هولوکاست افسانه یا واقعیت؟
• اظهارات هس چه بود:
هس مدعی شد زمانی که دستور تأسیس مرکز نابودی یهودیان را در آشویتس به وی داده اند کشتار در اردوگاهی به نام ولزیک انجام شده است و بعد از آن اظهارات در دادگاه نورنبرگ متفقین ادعا کردند که آلمانها چهار میلیون نفر را در آشویتس کشته اند.
• اظهارات هس تحت شکنجه:
اظهارات هس به زبان انگلیسی نوشته شده است در صورتی که وی اصلاً انگلیسی نمی دانست و از طرف دیگر روی برگه های اعترافات هس لکه های خون مشاهده می شود.
شکنجه های متفقین بر این افسر آلمانی جهت کسب اطلاعات نظامی می تواند گویای عاری از حقایق بودن آن باشد و صرفاً تحت شکنجه های جسمی و روحی اظهار داشته است.
این نکته را باید متذکر شد که چرا سندهای اظهارات هس را که در موزه نگهداری می شوند و در معرض دید عموم قرار نمی دهند؟
هولوکاست افسانه یا واقعیت؟
• اظهارات ضد و نقیض:
از زمان مطرح شدن این مسئله ابتدا صهیونیست ها مدعی بودند تعداد کشته شدگان 12 میلیون نفر است.
در حال حاضر یهودیان مدعی اند در جنگ جهانی دوم تعداد 500 هزار قتل عام شده اند.
• اظهارات بعضی از مورخین اروپایی:
1. پروفسور رائول هیل برگ نویسنده کتاب مرجع «نابودی یهودیان اروپا» کشتار یهودیان را 1/5 میلیون نفر اعلام کرد.
2. جرالدو تیل وینگر نویسنده ی کتاب «راه حل نهایی» نیز تعداد کشته شدگان زمان جنگ را حداکثر 6/4 میلیون نفر دانسته و این را هم از فقدان اطلاعات موثق و فرضی می داند.
3. مقامات لهستان رقم احتیاط آمیز 1/1 میلیون کشته در آشویتس را اعلام کردند.
4. ژان کلود پرساک محقق فرانسوی در کتاب خود در مورد آشویتس خاطرنشان کرد حدود 775 هزار نفر در سالهای جنگ کشته شده اند.
هولوکاست افسانه یا واقعیت؟
• جمعیت یهودیان:
در جنگ جهانی دوم در کل اروپا سه میلیون و یکصدو بیست هزار نفر یهودی ساکن بودند.
• جمعیت کل یهود در آلمان:
در آلمان کل جمعیت یهود 600 هزار نفر بودند که به دستور هیتلر 400 هزار نفرشان از آلمان اخراج شدند. و این مسئله قبل از جنگ اتفاق افتاده بود. یعنی در آلمان 200 هزار یهودی ساکن بودند.
هولوکاست افسانه یا واقعیت؟
• شیوع بیماری تیفوس در اردوگاههای اسیران در آلمان:
در اردوگاههای اسیران در خاک آلمان و بخشی از خاک لهستان امروز و اواخر جنگ بیماری تیفوس شیوع پیدا کرد و عکسهای آن زمان نشانگر و گویای این مسئله می باشد.
در آن زمان و آن موقعیت امکانات پزشکی آلمان اجازه نمی داد که آنها بتوانند جلوی شیوع این بیماری را بگیرند و خود پزشکان آلمانی هم به این امر اعتراف کردند و ناگزیر بودند از راههای مختلف این بیماری را در اردوگاهها مهار کنند. لذا با مجوز پزشکان اجساد و البسه شان را می سوزاندند تا خاکستر شوند و چیز عجیبی هم نبود و همه هم می دانستند؛ ولی بعد از جنگ جهانی دوم زمزمه بلند شد که این اتاقها، اتاقهای آدم سوزی بوده است. بعداً گفتند که این اتاقها، اتاقهای گاز بوده که یهودی ها را در آن خفه می کردند.
• اظهارات محققین:
پروفسور فوریسون؛ این پروفسور که بعدها مورد غضب کانونهای صهیونیستی قرار میگیرد، به صراحت می گوید که این حرفها (کشتار یهودیان) را حتی ما باور کرده بودیم ولی بعداً وقتی تحقیق کردم و تمام اسناد به جا مانده مثل اسناد دادگاه نورنبرگ و آرشیو محرمانه یهود در فرانسه را بررسی کردم متوجه شدم که همه این موارد دروغ است.
هولوکاست افسانه یا واقعیت؟
• روشهای فوریسون:
1. تحقیق روی اسناد که تخصص وی بوده است.
2. گفتگوی بسیار با سم شناسان که معتقد بودند چنین کشتاری اساساً مقدور نیست.
3. وی می گوید من در لوموند روزنامه فرانسوی نامه نوشتم که اگر حتی یک نفر هم وجود دارد که بازمانده هلوکاست است و اتاقهای گاز را به چشم خودش دیده، خود را معرفی کند که پیدا نکردم.
• محکومیت محققین درباره نقد هلوکاست از سوی دولتهای مهد دموکراسی اروپا:

1. افرادی مثل پل راسینیها و مورگان گراف و استاگلیچ و فوریسون و روژ گارودی و... از دانشگاه اخراج شدند.
2. عضو شورای شهرلیون فرانسه به خاطر انکار هلوکاست به زندان محکوم شد.
3. فردریک توبن، کارشناس استرالیایی به اتهام زیر سؤال بردن هلوکاست زندانی شده است، زیرا وی در تحقیقاتی که از اردوگاه آشویتس کرده مدعی است این محل برای کشتار یهودیان نبوده بلکه یک اردوگاه انتقالی بوده و کشتار در این اردوگاه غیر ممکن بود.
4. وقتی اسلام شناس فرانسوی روژ گارودی در تحقیقات انجام داده بر هلوکاست نسبت به حقایق آن اعتراض کرده و آنرا امری غیر ممکن دانسته است. که سرانجام از سوی دولت فرانسه وی محکوم به زندان می شود.
5. بعضی از اروپایی ها و آمریکایی ها و برخی آلمانیها و اتریشی ها درباره ی این موضوع تحقیقاتی انجام داده اند به صرف اظهارات حق طلبانه محکوم به زندان و تبعید شده اند.
• قوانین اروپایی درباره هرگونه اظهار یا سؤال شبهه انگیز در مورد هلوکاست:
فرانسه در سال 1990 زمان نخست وزیر فابیوس قوانینی را مبنی بر سه وجه
1. اصل کشتار
2. اتاقهای گاز و کوره های آدم سوزی
3. در مورد رقم 6 میلیون کشته
کسی حق اظهار نظر ندارد.اگر کسی در این مورد صحبتی کند بین 2 هزار تا 300 هزار فرانک جریمه دارد.
بعدها مشخص شد که هم نخست وزیر فرانسه (فایبوس) یهودی بوده و هم قاضی که آن قانون را به تصویب رساند.
• دادستان جعلی و طلبکاری از اروپا:
برای این داستان جعلی یهودیان از اروپا طلبکار شدند و قانونهایی در بعضی از این کشورها مثل سوئیس، اتریش و آلمان وضع شد و به این شکل این کشورها بخاطر ظلمی که در حق یهودی ها انجام داده بودند و آنها را کشتند، باید به بازماندگان شان غرامت پرداخت کنند. بله برای واقعه ای که هیچ وقت اتفاق نیفتاده بود قرار شد برخی از کشورهای اروپایی به کانونهای متولی یهودیان و صندوق ملی یهود غرامت بدهند. همین الان هم آلمان خسارت پرداخت می کند و این قرار داد تا سال 2030 ادامه دارد.
• دستاورد اقتصادی یهودیان:
1. تاکنون دولت آلمان صد میلیارد مارک خسارت پرداخت کرده است.
2. طلاهایی که آمریکا و انگلیس بعد از ساقط شدن آلمان نازی به تاراج بردند یا سپرده های آلمان در سوئیس، بعدها گفتند این پولها مال یهودی ها است و آنرا تصاحب کردند.
و همین الان مشکل طلاهای آلمان که هزاران تن است حل نشده است و در بانک های انگلیس نگهداری می شود و سود آن را به تشکلهای یهودی می دهند. جامعه یهودیان و عوامل آنها در کشورهای اروپایی افکار عمومی غرب را بدهکار خودشان کردند. به شکلی که اشک آنها را هم در آورده اند و خیلی از غربی ها هم باور کرده اند که علیه یهود ظلم کرده اند و لذا بایستی با امتیاز بخشی این قوم را نسبت به اروپا خوش بین کنند.
• امتیاز بخشی سیاسی به یهودیان از سوی اروپا و تشکیل دولت یهود در سرزمین فلسطین:
پس از جنگ جهانی دوم بنا شد انگلیس در سال 1948 دوره قیومیت خودرا تمام شده اعلام کند و فلسطین را تخلیه کند و لذا تمام نقاط حساس پادگان ها، سرزمین ها و مناطقی که دولت سرپرستی آن را در اختیار داشت همه را به صهیونیست ها واگذار کند و قبل از خروج انگلیس دولت یهودی در سرزمین فلسطین اعلام موجودیت کند و دولت اسرائیل اعلام شود. ودر رأس آن بن گورین اولین نخست وزیر رژیم صهیونیستی بیانیه ی تشکیل دولت اسرائیل را صادر می کند.
• سازمانهای مخفی و سری:
بعد از تشکیل دولت سازمانهای مخفی توسط رژیم اسرائیل غاصب اوج گرفت تا از این طریق به سرکوب و غصب زمین های اعراب فلسطین اقدام نمایند که این سازمانهایی در جهت تقویت بنیه دولت بن گورین فعالیت می کردند عبارتنداز:
1. سازمان ارتش اسرائیل
2. سازمان مخوف ایال
3. سازمان کاهانامی
4. سازمان داب
5. سازمان حراب دیویه
6. سازمان سیکریکون
این سازمان ها جزو خطرناک ترین سازمانهای تروریستی اسرائیل هستند. که در ثبات بخشیدن این رژیم تلاش دارند.
• حمایت همه جانبه ی اروپا و آمریکا از تشکیل دولت اسرائیل در سرزمین فلسطین:
کشورهای اروپایی و خصوصاً آمریکا بعد از اعلام تشکیل دولت اسرائیل، حمایت همه جانبه ای از بدو اعلام آن داشته و از تمامی جنایتهای رژیم غاصب اسرائیل بر علیه مردم عرب فلسطین حمایت و توجیه می کردند و در سازمان ملل نیز نسبت به این کشتار و اشغالگری و خشونت و ترور، همیشه در جهت تقویت آن رژیم تصمیم گرفته شده است. در حال حاضر هم اروپا و هم آمریکا بعنوان بازوان مستحکم رژیم صهیونیستی در مجامع بین المللی هستند.
مواضع کشورهای عربی و اسلامی در طول سالهای 1946 تا 2005 فقط حمایتهای بسیار ساده و معمولی و بی رنگ نسبت به کشتار و ترورهای مردم بی پناه و بی گناه و مظلوم فلسطین بوده است. زیرا این کشورها بعلت وابستگی به غرب هیچگاه نتوانسته اند حامی دلسوز برای مردم ستمدیده و اعراب فلسطین باشند. برقراری کنفرانس ها و همایش ها و اعلامیه و بیانیه فقط و فقط در حد یک تعارف معمولی بوده است.
• نقش جمهوری اسلامی ایران:
پس از سقوط رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی ایران به زعامت امام (ره) در حمایت همه جانبه و قرار گرفتن در خط مقدم تهاجمات بر علیه رژیم صهیونیستی از هیچ کوششی دریغ نکرده و سالهاست بر این سیاست اهتمام خاصی ورزیده است.
در حال حاضر یکی از کانونهای توجه مردم مسلمان جهان متوجه ایران اسلامی می باشد و جهان اسلام نسبت به اظهارات مقامات ایرانی حساب خاصی داشته و دارند.
هولوکاست افسانه یا واقعیت؟
• اظهارات تکان دهنده ریاست جمهوری ایران در عرصه بین المللی:
وقتی ریاست جمهوری ایران آقای دکتر محمود احمدی نژاد چند مسئله مهم بین المللی که مرتبط به جهان اسلام است مطرح کرد موجب خشنودی مسلمانان جهان و ستیزگری سران اروپایی و آمریکایی شده است. این مسائل بدین شرح می باشد:
1. حذف اسرائیل ازصحنه بین المللی.
2. غیر واقعی بودن داستان هلوکاست.
3. هجرت صهیونیست ها از فلسطین به اروپا و سکنی گزیدن و تشکیل دولت اسرائیل در آنجا.
این اظهارات پویایی دوباره عرصه سیاست خارجی ج.ا.ا که منبعث از استراتژی می باشد را در دل فرزندان امام (ره) و دوستداران ایران اسلامی بوجود آورد. گرچه بعضی ها در داخل همیشه به دنبال یک سیاست انزواطلبی هستند ناخرسندی خود را به گونه ای ابراز می کنند. ولی باید به استراتژی ها و اهداف ایران اسلامی توجه کرد که همانا کوشش برای نجات جهان اسلام از دست سردمداران مستبد می باشد.
• حرفهای آقای احمدی نژاد کلیشه رایج نیست:
دکتر احمدی نژاد از افسانه کشتار 6 میلیون یهودی توسط نازی ها در جنگ جهانی دوم (هلوکاست) یک نتیجه منطقی استخراج کرد و جهانیان را بر تأمل و داوری درباره آن فراخواند. سخن احمدی نژاد آنقدر ساده و صریح بود که جای هیچ بحث و مجادله باقی نمی گذاشت. زیرا وی دو گفتار بسیار منطقی به افکار عمومی در سطح اروپا مطرح کرد.
اگر به راستی آلمانی ها، چند میلیون یهودی را قتل و عام کرده اند چرا باید فلسطینی ها تاوان آن را بپردازند؟ برای یهودی های مظلوم جایی در خاک اروپا اختصاص بدهند تا کشور خود را در آن بنا کنند. ما هم حمایت می کنیم.
این سخن در جهان، خصوصاً دنیای اسلام همچون حقیقتی فاش جلوه کرد که تا آن روز مجال طرح نیافته بود. و برای ماشینهای تبلیغاتی غرب بی جواب ماند.
این اظهارات از ریاست جمهوری ایران یکی از معتبرترین و محبوب ترین شخصیتهای جهان اسلام در سطح افکار عمومی کشورهای اسلامی و غیر اسلامی قرار گرفت زیرا حرفهایش تکرار کلیشه های رایج گذشته نبوده است.

• عدم اتخاذ سیاست انفعالی:
سیاستمداران غربی با طرح موضوعاتی بی اساس ایران را در موضع انفعالی قرار داده و مجبور ساختند اسناد و مدارکی برای رد ادعاهای غرب ارائه کند. اکنون آقای احمدی نژاد در حال پیمودن یک راه معکوس است. راهی که غرب را وادار به مواضع عکس العملی کرده همان راه و روشی که در دوران حضرت امام (ره) بود. امام امت همیشه حرکت می کردند و دشمن در غرب از مواضع عکس العملی برخوردار بود.
• رئیس دولت اصولگرا چه می خواهد؟
آقای احمدی نژاد می داند فضای ایجاد شده در جامعه بین المللی مسموم است و در این فضا نمی توان تنفس به حق داشت. زیرا غرب پرونده هایی که معمولاً بی پایه و توخالی است را علیه ایران دست و پا کرده و با جنجال بر سر آن برای زمانی طولانی هزینه ای گزاف روی دست دولت ها و ملتها می گذارد.
چرا ما نباید پرونده های واقعی غرب را رو کنیم؟ چرا غرب نباید با همان شیوه و با همان منطق به چالش کشیده شود که تا امروز که ما را تحت فشار و آزار قرار داده است.
• اظهارات متفکران جهان نسبت به مواضع دکتر احمدی نژاد:
خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس
اظهارات مسئولان ایران شجاعانه، جسورانه و بر حق است و حرف دل ملتها را می زنند و ملت ها همیشه این گونه موضع گیری ها را می پسندند.
وی افزود رژیم صهیونیستی ظالم و نامشروع است و جنایتهای آن مشمول مرور زمان نمی شود و جایز نیست مشکل یهودی ها از جیب فلسطین خرج شود.
دکتر نجم عبدالکریم نویسنده کویتی ابو ظبی
کوره های آدم سوزی یهودیان معروف به هلوکاست که در دنیا آن را باور کرده است دروغ بزرگ است.
• مورخان غربی:
1. فردریک توبن - محقق استرالیایی
2. ارنست رندان – محقق آلمانی (در انتظار محاکمه است)
3. گرمار رودولف - شیمیدان آلمانی
4. گانتر کگل - محققین تجدید نظر طلب
5. ولفگانگ - از سوی صهیونیست تهدید شده است
6. مانفرد رودر - مدافع تجدید نظر طلبان
7. دیوید دیروینگ - مورخ انگلیسی (زندانی است)
8. روبر فوریسون - پروفسور فرانسوی بارها محاکمه شده است
همگی اظهارات ضد صهیونیستی احمدی نژاد را عین واقعیت می دانند.
این مورخین که سال هاست به مطالعه و تحقیق درباره هلوکاست و افسانه های مربوط به اتاق های گاز، کشتار سیستماتیک یهودیان، دستور هیتلر برای راه حل نهایی درباره یهودیان و دیگر افسانه های هلوکاست مانند استفاده از گاز (زیکلون بی) و ساختن صابون از جنازه یهودیان پرداخته اند، اظهارات رئیس جمهور ایران را عین واقعیت توصیف کردند.
این مورخین با صدور بیانیه ای اظهارات اخیر احمدی نژاد را پیام کریسمس از یک مسلمان شجاع دانسته که ترسی از صهیونیسم ندارد.
• نویسنده آلمانی:
هزیک ام برودر نویسنده آلمانی که مقاله اش در مجله اشپیگل درباره هلوکاست بازتاب فراوانی داشت بار دیگر تاکید کرد:
آنچه که در حمایت از مواضع رئیس جمهور ایران و انتقاد از اروپایی ها به عنوان مسببان اصلی یهودی سوزی عنوان کرده ام کاملاً جدی بوده است. و احساس من همان احساس رئیس جمهور ایران است.
• روزنامه پاکستانی اکسپرس:
شهامت رئیس جمهور ایران موجب سربلندی امت اسلامی است.
• اثرات و پیامدهای اظهارات آقای احمدی نژاد:
1. استقبال کشورهای اسلامی از اظهارات شجاعانه و محبوبیت یافتن ریاست جمهوری ایران در جهان اسلام.
2. استقبال و خرسندی روشنفکران غربی که نسبت به این موضوع زندانی و محکومیت کشیده اند.
3. رسوایی برای جامعه ی اروپا که نسبت به حقایق موضوع سرپوش گذاشته بودند.
4. ناخشنودی آمریکا و رژیم صهیونیستی نسبت به جو تبلیغاتی این موضوع در اروپا.
5. ایجاد فضای تحقیق و تفحص دوباره برای نویسندگان و روشنفکران غربی نسبت به حقایق این موضوع.
6. نسل های جدید در اروپا منتظر جواب صحیح از سوی مسئولین نظام خود هستند.
7. سردرگمی در بین مقامات عالی رتبه رژیم صهیونیستی نسبت به این موضوع.
8. باز شدن فضای جدید در بین مردم مسلمان جهان.
9. فراهم شدن زمینه انزوای رژیم صهیونیستی در جهان.
10. اشتغال اروپا و آمریکا و رژیم صهیونیستی با موج جدید.
• طرح دو موضوع در سرزمین غرب:
1. حقایق هلوکاست
2. عودت مهاجران از فلسطین به اروپا
مقامات جامعه اروپا بایستی نسبت به دو موضوع فوق پاسخ روشنی ارائه دهند. زیرا افکار عمومی جامعه اسلامی و غربی نسبت به حقایق آن در انتظار به سر می برند.
تدابیر و پیگیری این سیاست از سوی ج.ا.ا اهرمی است بر علیه مقامات غربی، تا بیش ازحد در اتخاذ سیاستهای خشن بر علیه ج.ا.ا اصرار نورزند.
• ابطال سیاستهای گذشته:
دردوره های گذشته ج.ا.ا همیشه در معرض اتهامات خیالی از سوی مقامات غربی قرار داشته است. و همین امر سبب اتلاف وقت جهت جواب گویی و روشنگری برای مسئولین ج.ا.ا را فراهم می کرد.
تا جاییکه بعضی اوقات از سوی ستون پنجم غرب در داخل به آن معضل دامن زده می شد. و زمینه ی نفاق را در بین مردم ایجاد می کرد. که در ادامه با درایت، هدایت و صلابت مقام معظم رهبری همه آن دسایس خنثی گردید.
• دوران سیاست جواب خواهی:
سیاستهای اعلام شده در چند ماه اخیر از سوی آقای احمدی نژاد حاکی از اتخاذ روشی است بر عکس سیاستهای گذشته که دال بر پاسخگویی مقامات عالی رتبه جامعه غرب و خصوصاً آمریکا نسبت به بعضی از مسائل گوناگون جهانی که این روند سبب گردید تا آنان در جواب گویی دچار مشکل گردند. پیگیری ها و سوالات مکرر و تأکید و روشنگری متعدد از سوی ریاست جمهوری ایران باعث شده تا مسئولین اروپایی و آمریکایی نسبت به آن موضوع حساسیت نشان داده تا به دنبال پاسخگویی در فرصت مناسب باشند. زیرا افکار عمومی در بین کشورهای اسلامی و تاحدودی جامعه غرب نسبت به مواضع اعلام شده آقای احمدی نژاد بسیار حساس شده و پیگیر آن موضوع نیز می باشند. لذا انتظار جواب خواهی برای موضوعات مطروحه باید به گونه ای باشد تا مردم جهان را اقنا نماید. این تدابیر کاملاَ بر روحیه مقاومت غرب خدشه وارد کرده است.
لذا شایسته است یکپارچگی امت اسلامی از سوی مقامات ایرانی فراهم آید تا این فرصت ایجاد شده مورد بهره برداری قرار گیرد. و از طرفی فضای داخلی جمهوری اسلامی نیز باید با وحدت و یکدلی و یکپارچگی در حمایت از سیاستهای آقای احمدی نژاد باشد. زیرا گفته ها و نظرات وی منطبق با سیاستهای نظام جمهوری اسلامی ایران می باشد.
همانطوریکه آیت الله مشکینی فرمودند: پیشنهاد رئیس جمهور حرف دل امت اسلامی است.
والسلام


لیست کل یادداشت های این وبلاگ